خلاصه ماشینی:
شاعری در حق یکی از والیان نفط که مردی از خود راضی و پر باد و بروت بوده است می گوید: «تو که با تصدی چشمه های نفت این همه فیس و افاده پیدا کرده ای، اگر آن چشمه ها از مشک و عنبر بود چه می کردی؟»(3) اما گاهی درآمد دولت چندان زیاد بود که اعتنایی به عوارضی که از نفت جمع آوری می شد نداشت یا وصولی از عوارض نفت چندان ناچیز بود که تعیین مأموری برای آن ــ که لابد عمله و اکره ای هم در زیردست خود می بایست داشته باشد ــ کرا نمی کرد، پس حکومت منتی عظیم بر رعایا می گذاشت و عوارض نفت را ملغی می ساخت تا هر که می خواهد مجاناً از آن استفاده کند.
بنابراین مسئلة تنظیم روابط میان شرکت های نفتی به خود آنها واگذار شده بود که به نحوی همدیگر را راضی کنند و با یکدیگر کنار بیایند تا سلطه و استیلای خود را بر بازار جهانی نفت استمرار بخشند و نیز تدبیری بیندیشند که رقابت برای تحصیل امتیازات موجب نشود که شرکت ها به اصطلاح رودست همدیگر بروند و شرایطی پیش آورند که دولت های صاحب نفت تطمیع شوند و زیاده خواهی های آنها به زیان همة شرکت های صاحب امتیاز تمام شود.