خلاصه ماشینی:
الفاتحه!» خود شاه حس کرد که حضار از استدلال او قانع نشدهاند یا مطلب احتیاج به بحث و فحص بیشتر دارد، این بود که وقتی حرفهایش تمام شد گفت: اول میکروفونها را قطع کنید.
به قلب موضوع وارد شده بودم و گفتم: «مردم ما از تحزب خاطره خوشی ندارند و اگر قرار باشد که همه مردم در این حزب نامنویسی کنند طبعا عدهای از آنها برخلاف عقیده قلبی این کار را خواهند کرد.
از زمان تشکیل حزب رستاخیز و جلسه کذایی مدتها بود که من به اینگونه مصاحبهها دعوت نشده بودم و به همین جهت وقتی روز جلوتر خبر دعوتم را به این جلسه شنیدم مثل بسیار از آدمها که تحول اوضاع را بر حسب وضع شخصی میسنجید پیش خود فکر میکردم که واقعا فضای سیاسی «باز» شده است.
شاه قبل از شروع مصاحبه مطالبی ایراد کرد که اهم آن به مناسبت تقارن با 28 مرداد کنایه به دکتر مصدق و تعریض به دکتر امینی بود و من تعجب میکردم که چطور بعد از گذشت این همه سال و ظهور دشمنان تازهتر و قویتر هنوز دل شاه با مصدق و امینی صاف نشده است.
در همین مصاحبه بود که او از «تمدن بزرگ» و «وحشت بزرگ») (رجوع شود به تصویر صفحه) سخن گفت و وقتی یکی از روزنامهنگارها در سؤالش اظهار تشویش کرد که خطر نزدیک میشود شاه تقریبا حرفش این بود که خود پولدارها باید به داد خود برسند و جلوی این خطر را بگیرند.