چکیده:
خیزش مدرمی یک سال اخیر در خاورمیانه عربی، بحث های جدی و بی پایانی را درباره ریشه ها و روند این تحولات به دنبال آورده است. بخشی از این مباحثات درباره آن است که این خیزش مردمی چگونه آینده دولت ها و رژیم ها را تحت تاثیر قرار می دهد، آن هم در منطقه ای که همواره دچار بحران بوده است؟! به گفته سامی زبیده، همه نتایج ممکن تحت تاثیر سرنوشت ایدئولوژی ها و جنبش های مخالف ـ اعم از ملی گرایی، سوسیالیسم، سکولاریسم، اسلام گرایی، سلسله گرایی و مشروطه گرایی لیبرالی ـ است که چشم انداز سیاسی عربی را در دهه های اخیر تحت سلطه خود درآورده اند. توصیف کلی وی از ظهور و سقوط این ایدئولوژی ها، تاریخچه پیچیده ای را نشان می دهد و حاکی از میزان چالش های موجود در برابر اصلاحات دموکراتیک است.
The events of the "Arab spring" have elicited a range of comments and explanations in public discourses which serve well to illustrate the theoretical and ideological approaches to Middle East politics in the western media and in academia. How will the popular uprisings in the Arab World affect the future of states and regimes in the region? The author argues that all possible outcomes are shadowed by the fate of the contending ideologies and movements - nationalism and socialism، secularism and Islamism، dynasticism and liberal constitutionalism - that have dominated the Arab political landscape in recent decades. His overview of their rise and fall both illuminates a complex history and indicates the scale of the challenge facing democratic reformers today.
خلاصه ماشینی:
"نیروهای مخالف و ایدئولوژیهای گوناگون،ملیگرایانی با ویژگیهای متفاوت بودند که گاهی اوقات به صورت حکومت مشروطه لیبرال(مثل حزب الوفد ودیگر احزاب رژیم سلطنت مطلقه مصر)،گاهی به شکل فاشیسم(جنبشهای الهامگرفته از نازیها در دهه 1930 و 1940 در عراق،فلسطین و مصر)،و گاهی اوقات،بهطور قدرتمند،به صورت گروههای سوسیالیست و ایدههای سیاستمدارانه(در ملیگرایان عرب پیرو جمال عبد الناصر،حزب بعث و جبهه آزادیبخش ملیالجزایر،که از دهه 1950 از اتحاد جماهیر شوروی الهام گرفتند و به بلوک شرق ملحق شدند)ظهور پیدا میکردند.
2 افراد دیگری گرایش و توسل ایدئولوژیهای مدرن مشخص به سوی بخششها و مناطق را خاطرنشان کردهاند؛نظیر حزب کمونیست عراق که از پایگاه محکمی در میان جمعیت و مناطق کرد نشین و شیعه برخوردار بود(اگرچه این امر قویا در کتاب هانا باتاتو که راجع به تاریخ مدرن عرقا تحت عنوان طبقات اجتماعی قدیمی و جنبشهای انقلابی در عراق به رشته تحریر درآمده،3مورد چالش قرار گرفته است).
سیاست و قانون زنان را در خانواده و اجتماع مورد حمایت قرار داد،که این بخشی از اقدامات انجامشده برای مهار قدرت مذهبی و نفوذ پدرسالارانه و برنامه حزب بعث عراق برای کنترل زندگی و روابط اجتماعی بود.
عرصه سیاسی و رسانههای مخالف مصر هرگز توسط رژیم کاملا حذف نشدند،و بعد از«انقلاب»دوباره به زندگی برگشتند،گروههایی که رهبری تحولات را به عهده گرفتند، شعارهای آزادی،اصلاحات و عدالت اجتماعی را مطرح کردند،و به نگرانیهای سیاستهای قومی مذهبی که منجر به گفتگوهای داغ میان مخالفان قبلی شده بود،یا اشاره نکردند و یا این اشاره در حدی بسیار پایین بود."