چکیده:
وینستون چرچیل، سیاستمدار برجسته انگلیسی بود. در دوران جنگ جهانی دوم، ضرورت اجتناب ناپذیر اتحاد با روسیه شوروی، به منظور از بین بردن ارتش نازی، منجر به تغییر سیاست های چرچیل در برابر روسیه شوروی گردید. حاصل این دگرگونی سیاسی، در شکل گیری بحران آذربایجان، در سال 1324 شمسی قابل مشاهده است. سیاست محافظه کارانه چرچیل برای مقابله با طرحهای توسعه طلبانه اتحاد جماهیر شوروی، در زمینه امتیاز نفت شمال و انتخابات مجلس چهاردهم در ایران، زمینهی لازم را برای شکل گیری بحران آذرباییجان فراهم نمود.
خلاصه ماشینی:
"از مهمترین این اقدامات می توان به روش های سیاسی او در برخورد با اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی دوم و تلاش برای حفظ منابع نفتی انگلستان و حفاظت از مستعمره ی با ارزش این کشور یعنی هندوستان، اشاره کرد.
البته چرچیل یک سیاستمدار محافظه کار است و تلاش دارد تا به بهترین نحو منافع کشورش را در جریان جنگ حفظ کند؛ بدین خاطر قرار دادن روسیه شوروی در جمع متحدانش، برای او وسیله ای بود برای رسیدن به اهداف بزرگتر که همان نابودی نازیسم در اروپا بود؛ و این بدان معنا نیست که چرچیل شوروی را در جمع دوستان خود می پذیرد، او از تمایلات توسعه طلبانه شوروی با خبربود.
او سعی داشت به هر وسیله ای مانع از اجرای سیاست های توسعه طلبانه روسیه شوروی شود ؛ به طوری که در ضمن یادداشتی برای آنتونی ایدن(Anthony Eden ) [وزیر امور خارجه انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم]در سال 1943.
نامه چرچیل به ژنرال ویول مورخ اول سپتامبر 1941، از تلاش او برای محدود کردن روسیه شوروی در ایران حکایت می کند: "من در این نکته که حضور شما در تهران فعلا برای بولارد(Reader Bullard ) [کنسول عالی دولت انگلستان در ایران]مفید است، با رؤسای ارتش هم عقیده هستم ، باید مسائل نظامی را در آنجا حل کنید و نفوذ روسها را تا حدودی که عاقلانه باشد، حفظ نمایید" (همان : 90) .
او از طرح های توسعه طلبانه استالین آگاه بود و می دانست شوروی در صورت به دست آوردن امتیازی در ایران آن را به عنوان ابزاری برای مقابله با سیاست انگلیس و نفوذ در دولت ایران استفاده خواهد کرد ."