چکیده:
فهم فلسفه خاتمیت پیامبر اسلام (ص) به بررسی دقیق چند مسئله مهم، یعنی تبیین ماهیت قرآن به مثابه معجزه جاوید، معنای بلوغ فکری مردم عصر ظهور اسلام، چیستی و کارکرد اصل امامت و درنهایت معنای جامعیت و کامل بودن اسلام منوط است. برای این منظور، ویژگی های منحصر به فرد قرآن به مثابه معجزه جاوید در مقایسه با معجزات پیامبران دیگر مورد نظر است. همچنین، به اهمیت بلوغ نسبی، نه بلوغ عقلی کامل، بایستی توجه داشت؛ یعنی، مردم عصر رسالت پیامبر به توانمندی هایی رسیده بودند که می توانستند ضمن دریافت کتاب و سنت، آن را حفظ کنند و از تحریف مصون دارند. سوم اینکه، اصل امامت و تعیین امام، که بارها از سوی پیامبر اسلام مطرح شده، طبیعتا مبین ختم نوبت است و نهایتا اینکه، مجموعه آموزه های قرآن و سنت پیامبر نشان می دهد که در آنها کلیات ثابت و متغیر لازم برای هدایت معنوی و تحقق سعادت دنیوی و اخروی مردم لحاظ شده و هدایت آنها هم از طریق امامان و هم علمای دینی درنظر گرفته شده است و اصل اجتهاد نیز در فهم احکام اسلامی نقش بسزایی خواهد داشت.
Understanding The principle of Ending Prophethood (KHATAMIYYAT) with prophet Muhammad (p.b.u.h) depends on accurate investigation of some important issues including: explanation of the Quran as immanent miracle; the meaning of intellectual maturity of people when Islam rises; the meaning and function of Vicar (IMAMAT)، and finally the meaning of comprehensiveness and completeness of Islam. For this reason، in comparison with the miracles of the other prophets، the unique properties of Quran as an immanent miracle of the Prophet of Islam، will be considered. Moreover we should pay attention to the importance of relative maturity of Muslims at that time. that is to say، it is a biological and historical fact that by this time early Islam''s people had reached to some abilities to enable them to grasp the verses of holy Quran and Hadith and preserve it from distortion. In addition، the principle of Vicar (IMAMAT) which was repeatedly enounced by the Prophet Muhammad himself، is an evidence and indication for ending of prophethood. Finally، all the Quranic verbal and practical teachings of the Prophet Muhammad that called Tradition، (SUNNAT) and «HADITH»، show that these teachings are universal، permanent and unchangeable، and could conduct both the temporal and spiritual needs of Human beings. Islam from the beginning has destined the guidance and leadership of its followers; first of all by a determined Imam، and then by religious scholars that called «FAGHIH».
خلاصه ماشینی:
سوم اينکه ، اصل امامت و تعيين امام، که بارها از سوي پيامبر اسلام مطرح شده، طبيعتا مبين ختم نوبـت اسـت و نهايتا اينکه ، مجموعة آموزههاي قرآن و سنت پيامبر نشان مي دهد که در آنها کليـات ثابـت و متغيـر لازم بـراي هـدايت معنوي و تحقق سعادت دنيوي و اخروي مردم لحاظ شده و هدايت آنها هم از طريق امامان و هم علماي دينـي درنظـر گرفته شده است و اصل اجتهاد نيز در فهم احکام اسلامي نقش بسزايي خواهد داشت .
شايد تاحدي به طور نسبي چنين نسبتي وجود داشته باشد، اما بين آنها رابطة تضاد و تناقض وجود ندارد، زيرا آموزههاي انبيا همگي بر عقلانيت بشري مبتني بوده و اسـت و اکنون نيز که بشر به بلوغ و عقلانيت نسبي دست يافته از آموزههاي انبيا بي نياز نشده است ، بلکه اين توانايي را به دست آورده است که مجموعة آموزههاي نبوي، به ويژه قرآن و سـنت پيامبر اسلام ص، را حفظ کند تا هم خودش و هم آيندگان از اين ميراثهاي ديني استفاده کنند و درواقع ، توان بشر براي حفظ چنين ميراث ديني اي، يعني کتاب و سنت ، نشاندهندٔە بلوغ فکري اوست ، نه اينکه عقل او جاي آموزههاي ديني نشسته است و مي تواند در امـور ديني فرمان براند.