چکیده:
قراردادهای بیع متقابل در پروژه های بالادستی صنعت نفت وگاز ایران از زمان انعقاد اولین قرارداد در سال ١٣٧٣ هجری شمسی تاکنون که صنعت نفت وگاز جمهوری اسلامی ایران نسل سوم این نوع قراردادها را دردستور کار خود قرار داده ، مواجه باانتقادهای عدیده ای بوده است که بعضی ازانتقادها از جانب پیمانکاران بین المللی نفتی و یا سرمایه گذاران خارجی و برخی دیگرازطرف کارشناسان وصاحبنظران منتقد داخل کشور در داخل ویا خارج از صنعت نفت وگاز ایران مطرح شده است . رسیدگی به آن دسته ازانتقادهای مهمی که خاستگاه علمی و صنعتی به ویژه حقوقی وقراردادی دارد، موضوع بحث وبررسی این مقاله میباشد. این مقاله بدون ورود به منشا انتقادهای وارده به اصل انتقاد پرداخته وتلاش مینماید تا سره را از ناسره تفکیک نموده ودرحد توان به شفاف سازی دراین خصوص بپردازد.
خلاصه ماشینی:
بدون شک هراندازه اطلاعات میدان درطول دوره توسعه بیشتر شود، پیمانکار مکلف به ارائه طرح توسعه جامع برای فاز بعدی یاحتی فاز افزایش یا بهنیه سازی ضریب بازیافت تولید (EOR/IOC)براساس پیشنهاد خود وقبول وتایید شرکت ملی نفت خواهد بود (ابراهیمی ،مشعل ، ٩:١٣٨٨) ثانیا-در قراردادهای بیع متقابل نسل اول و دوم ، اگر چه حضور پیمانکار دردوره بهره برداری محسوس نبود ولی بر اساس توافق فیمابین پیمانکارو کارفرما تحت موافقت نامه ارائه خدمات فنی و تخصصی (Technical Support/Service Agreement=TSA)امکان حضور پیمانکار در این دوره وجود داشته است .
بنابراین نظر به اینکه بحث تضمین تولید، تاسیسات و تولید صیانتی ازمخازن که ازنکات مهم برای کارفرماست درقراردادهای نسل سوم بیع متقابل پیش بینی شده است ، پیمانکار مکلف است نه تنها دردوره اکتشاف وتوسعه بلکه دردوره بهره برداری ازمیدان نیزحضور داشته وبراساس پیوست قرارداد ارائه خدمات /حمایت و پشتیبانی ازتولید ((PSAC)Production Support/Servicces and Assistance Contract )در طول زمان اعتبار قراردادی که برابر باطول مفیدحیات مخزن است حضور داشته وبه ارائه خدمات ذی ربط مبادرت کرده ،ضمن آن که به مسئولیت سرمایه گذاری های توسعه تدریجی آتی خود نیزعمل نماید (ابراهیمی، ١٣٨٤،پیشین ).