چکیده:
ایجاد درک عمیق از قرآن کریم که کلام حکمت آمیز و حکمت آموز خدای حکیم است؛ نیازمند فراگیری علوم خاصی است که برخی از این آنها عبارتند از: علم صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، تاریخ و ... . یکی از مهمترین این علوم، علم مفردات قرآن است. این علم به علت اهمیتی که در یافتن مفاهیم قرآن دارد، در تفسیر نیز جایگاهی والا یافته به حدی که هیچ مفسری بدون اطلاع کافی از آن نمی تواند، تفسیری جامع ارائه دهد. از جمله مباحثی که در حوزه علم مفردات قرآن مطرح می شود، بحث ترادف، اشتراک لفظی و اضداد است که علما بر سر وجود و یا عدم آن در زبان عربی و همچنین در قرآن اختلافاتی دارند که البته این اختلاف نظرها به حوزه تفاسیر نیز راه یافته است.
«شیخ طوسی» صاحب تفسیر گرانقدر «تبیان» (اولین تفسیر استدلالی شیعه) با توجه به دانش فراوانی که درعلم مفردات قرآن دارد، به بحث درباره بعضی از روابط معنایی میان واژه ها از جمله مترادفات، الفاظ مشترک و اضداد پرداخته و در این زمینه آرایی را ارائه داده است. پژوهش پیش رو به بیان و بررسی به شیوه توصیفی- تحلیلی دیدگاه شیخ طوسی را در زمینه الفاظ مترادف، مشترک و اضداد تبین می کند. از جمله نتایج این مقاله، توجه و دقت فراوان شیخ طوسی به روابط معنایی میان کلمات و تفاوتهای ظریف میان آنها و همچنین توجه به عوامل پیدایش مترادفات و واژه های مشترک و بررسی آنها و نیز آرایی است که در مورد واژگان اضداد ارائه می دهد که البته گاهی این عقاید برخلاف نظر علما و مفسران دیگر است.
خلاصه ماشینی:
فصلنامة لسان مبین(پژوهش ادب عربی) (علمی – پژوهشی) سال چهارم، دورة جدید، شمارة یازدهم، بهار 1392، ص36-18 رویکرد لغوی شیخ طوسی در تفسیر تبیان سید امیر محمود انوار استاد علوم وتحقیقات تهران زهرا فرید دانشجوی دکتری دانشگاه علوم تحقیقات تهران چکیده ایجاد درک عمیق از قرآن کریم که کلام حکمتآمیز و حکمتآموز خدای حکیم است؛ نیازمند فراگیری علوم خاصی است که برخی از این آنها عبارتند از: علم صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، تاریخ و ...
(احمد محمد قدور،1999م: 385) شیخ طوسی در تفسیر خود به مفاهیم مختلف الفاظی اشاره میکند که در کتابها مشترک لفظی نامیده شدهاند؛ ولی در اکثر این کلمات قائل به معنای مشترک یا همان قدر جامع است؛ مثلا شیخ در مقابل واژة «فتنه» که در کتابهای لغت مشترک لفظی نامیده میشود، معانی «امتحان، عذاب، کفر و محنت» را آورده که در همه این موارد اصل« اختبار وابتلاء» را در نظر دارد؛ به عنوان مثال در (آیة 191 از سورة بقره) فتنه را به معنای« کفر» میداند: «حسن، و قتادﮤ، و مجاهد، و ربیع، و ابن زید و جمیع مفسران گفتهاند به معنای کفر است و أصل فتنه اختبار است، گویی کسی بگوید و کفری که هنگام اختبار و آزمایش معلوم شود بزرگتر و بدتر از قتلی است که در ماه حرام اتفاق افتد.