چکیده:
آموزش و پرورش نهادی است که میباید حداقل یک گام ازنظر دانش، علم، فنون و الگوهای رفتاری از بقیه نهادها و موسسات جلوتر باشد، بنابراین نیازمند مدارسی است که نه تنها ازطریق ترویج و غنی سازی یادگیری، تواناییهای سازگاری انسان با محیط را افزایش دهد، بلکه فرصتهایی برای توسعه خلاقیت و نوآوری انسان فراهم کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطۀ بین خلاقیت مدیران با میزان کاربست مولفههای سازمان یادگیرنده درمدارس انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس راهنمایی و متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 91-90 بود. که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی 144 مدیر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامۀ خلاقیت با 29 سئوال و پرسشنامۀ کاربست مولفههای سازمان یادگیرنده با 37 سئوال بود. ضریب پایایی پرسشنامهها با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 77/0و 93/0 محاسبه و قابل قبول بوده است. دادههای پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی، آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون ساده) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که وضعیت خلاقیت مدیران مدارس بالاتر از حد متوسط قرار دارد و همچنین میزان کاربست مولفههای سازمان یادگیرنده در مدارس مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط میباشد. بین میزان خلاقیت مدیران و کاربست مولفههای سازمان یادگیرنده همبستگی مثبت و معنادار (224/0= r) در سطح 01/0 = a وجود دارد. میزان گرایش مدیران به آرمان مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی از طریق خلاقیت آنها، قابل پیش بینی میباشد. اما بین خلاقیت مدیران با دو مولفۀ دیگر سازمان یادگیرنده (قابلیت شخصی و الگوهای ذهنی) رابطه معنادار مشاهده نشد.