چکیده:
وجود اقلیتهای قومی، نژادی، زبانی و مذهبی در بسیاری از کشورها، واقعیتی انکارناپذیر قلمداد میشود.حفظ عناصری از اعضای هر گروه اقلیت را به هم پیوند میدهد، چندان مطلوب حاکمیت نبوده است.این چالش گاه در قالب این ادعا مطرح شده که حمایت از اقلیتها، باری گران بر کشور تحمیل میکند و وحدت و یکپارچگی ملی را نیز به مخاطره میافکند؛و زمانی نیز عدم شناسایی و در نتیجه انکار موجودیت اقلیت را دستاویز قرارداده است.با این حال، اسناد جهانی حقوق بشر حمایت از اقلیتها را حتی در قلمروی فراتر از اصل ممنوعیت تبعیض مورد توجه قرار داده و در این زمینه معدود سازوکارهایی را برای نظارت بر تعهدات بینالمللی دولتها مهیا ساخته است.در این مقاله رشد و توسعه حقوق ماهوی اقلیتها در قالب اسناد جهانی حقوق بشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"بعد از آن ممنوعیت تبعیض مورد توجه قرار گرفت و کنوانسیونهای علیه تبعیض در آموزش و نیز کنوانسیون راجع به حذف کلیه اشکال تبعیض نژادی به ترتیب در سالهای 1960 و 1965 به امضا رسید تا اینکه در سال 1966 میثاق حقوق مدنی و سیاسی در ماده 27 مقرر داشت:در کشورهایی که اقلیتهای نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیتهای مزبور را نمیتوان از این حق محروم نمود که به طور جمعی با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خویش متمتع شوند، به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل نمایند یا زبان خود را استعمال کنند.
1 بدین لحاظ به نظر میرسد«حق اعضای اقلیت برای برخورداری از فرهنگ خود در جامعه به اتفاق دیگر اعضای گروه خود، فراتر از حقوق مدنی و سیاسی قرار گرفته باشد، زیرا این حق فقط متضمن آزادی بیان نبوده، بلکه بیشتر در بردارنده حق آموزش و حق شرکت در زندگی فرهنگی باشد که در مواد 13 تا 15 میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بدانها پرداخته شده است.
کمیسیون فرعی جلوگیری از تبعیض و حمایت از اقلیتها، در تفسیری که از ماده 27 میثاق حقوق مدنی و سیاسی ارائه کرده است، مفهوم حمایت را بدین نحو بیان داشته که حمایت از اقلیتها، عبارت است از:حمایت از گروههای غیر حاکم و ضمن اینکه در کل خواهان تساوی رفتار با اکثریت هستند، برای حفظ ویژگیهای اساسی خود که آنها را از اکثریت جامعه متمایز میسازد، خواستار رفتاری متفاوت هستند."