چکیده:
جهانی شدن یا جهانی سازی از موضوعات چالش برانگیز عصر حاضر است که مسائل تازه ای چون هویت یابی نوجوانان و به طور خاص هویت یابی دینی در جوامع مذهبی را پیش آورده است. جهان بینی حاکم بر عصر جهانی شدن، جهان بینی سکولاریستی است که ارزش های دینی را از شئون مختلف زندگی اجتماعی جدا می داند، در صورتی که دین پیوندی وثیق با ارزش های اخلاقی داشته و بهترین راه برای دستیابی به اخلاقیات است. این در حالی است که در عصر جهانی شدن اخلاقیات دچارانحطاط و هویت یابی دینی دستخوش تعلیق و سردرگمی شده است. در این پژوهش، غرض آن است که تاثیر جهانی شدن بر هویت یابی دینی نوجوانان تبیین شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی-نظری است. روش بکار رفته در آن توصیفی-تحلیلی (اسنادی) و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات عقلانی– منطقی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شده و منابع تحقیق شامل آثار مکتوب و غیرمکتوب می باشد. در این پژوهش، برای دستیابی به هدف پژوهش به سوالات زیر پاسخ داده شد: مقصود از جهانی شدن و جهانی شدن فرهنگی چیست؟ هویت دینی چیست و آثار مترتب بر آن کدام است؟ عوامل موثر بر هویت دینی چیست و موانع دستیابی به آن کدامند؟ و بالاخره، دین در عصر جهانی شدن دارای چه جایگاهی است؟ همچنین، پس از پاسخ به سوالات ذکر شده و نتیجه گیری، با عنایت به موج بیداری اسلامی درجهان اسلام، راهکاری جهت دستیابی به هویت دینی در سطح ملی و منطقه ای ارائه شد است.
خلاصه ماشینی:
جهانبینی حاکم بر عصر جهانیشدن، جهانبینی سکولاریستی است که ارزشهای دینی را از شئون مختلف زندگی اجتماعی جدا میداند، در صورتی که دین پیوندی وثیق با ارزشهای اخلاقی داشته و بهترین راه برای دستیابی به اخلاقیات است.
در این پژوهش، برای دستیابی به هدف پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده شد:مقصود از جهانیشدن و جهانیشدن فرهنگی چیست؟ هویتدینی چیست و آثار مترتب بر آن کدام است؟ عوامل مؤثر بر هویت دینی چیست و موانع دستیابی به آن کدامند؟ و بالاخره، دین در عصر جهانیشدن دارای چه جایگاهی است؟ همچنین، پس از پاسخ به سؤالات ذكر شده و نتیجهگیری، با عنایت به موج بیداری اسلامی درجهان اسلام، راهکاری جهت دستیابی به هویت دینی در سطح ملی و منطقهای ارائه شد است.
از اینرو، هانتینگتون معتقد است ظهور انقلاب اسلامی ایران در دهة پایانی هزارة دوم عامل توسعة ارزشهای اسلامی در سطح جهان، به ویژه گسترش دین در جهان، بوده است که در حقیقت میتوان این امر را فرآیند معکوس جهانیشدن غرب به حساب آورد (هانتینگتون، 1378، ص295).
از اینرو، هایزنبرگ معتقد است برای رفع این نقیضه، نظامهای آموزشی میتوانند با اجرای مطالعات میان رشتهای فراگیران را در دستیابی به نظری جامع دربارة انسان، جهان و عالم هستی کمک نمایند (ماهروزاده، 2006، ص202)؛ زیرا با استفاده از مطالعات میان رشتهای میتوان میان دانش و بینش، هستها و بایدها و به طور کلی علم و دین ارتباط برقرار ساخت و تربیت اخلاقی و معنوی را با یادگیری درآمیخت و از این طریق به هویت دینی جوان عمق بخشید.