چکیده:
چکیده در این نوشتار، درپی تبیین روشمند جایگاه عهدین در تفسیر قرآن، نخست، دربارۀ الگوی نشانهشناختی بینامتنیت سخن گفتهایم. برپایۀ این الگو، هر متنی براساس متنهای پیشین استوار میشود و بدین ترتیب، هستی و پیشینۀ متن و نشانهها از آنچه تاکنون پنداشته میشد، بسیار ژرفتر و گستردهتر است. متنهای دینی و ازجمله قرآن کریم نیز از این قاعده جدا نیستند و مفسر توانا باید بتواند از منابع بینامتنی، برای تفسیر قرآن بهصورتی بهینه بهره گیرد. در بخش دوم این نوشتار، شایستگی عهدین را برای قرارگرفتن در جایگاه منبعی بینامتنی برای تفسیر بخشهایی از قرآن نشان دادهایم و بدین منظور، ضمن بهدستدادن پیشینۀ این رهیافت نو، بدین مسئله پرداختهایم که پذیرش این نگاه، لزوما بهمعنی راهیابی اسرائیلیات به تفسیر قرآن، پذیرشوثاقت سندی و خاستگاهی الهی همانند قرآن برای عهدین، و نفی دیگر منابع معرفتی برای تفسیر قرآن نیست.
خلاصه ماشینی:
" دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا / 292 نفی کامل؛ نفی متقارن؛ نفی بخشی (نامور مطلق، 2392ش: 312 و 212)2؛ بدین ترتیب، بینامتنیت بیشاز آنکه الگویی ارزشگذارانه برای تعیین معنای متون پیشین، و داوری دربارۀ آنها باشد، رهیافتی برای فراخواندن خواننده بهسوی آشنایی بیشتر با زیستگاه نشانهها و دریافت چگونگی دگرگونیهای آنهاست؛ از این روی، بینامتنیت روا میدارد که متون پسین، با بهرهگیری از نشانههای پیشینهدار، دگرگونیهای دلخواه خود را نیز در آنها پدیدآورند؛ ولی اجازه نمیدهد خواننده برای دریافت معنای نشانههای متن پسین، پیشینۀ آنها را یکسره کنار گذارد.
دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا / 1 2 و عهدین بهره برده است (فخرالدین رازی، : 32/ 321 و 321)؛ همچنین عالمه طباطبایی که پژوهشگران، او را از مفسرانی دانستهاند که هرگز از اسرائیلیات تأثیر نپذیرفته است، دربارۀ آیههای 93 تا 33 سورۀ کهف، هنگام سخنگفتن از دو تیرۀ یأجوج و مأجوج (طباطبایی، 72 2ق: 92/ 379 و 239) و نیز بررسی گستردۀ ذوالقرنین (طباطبایی، 72 2ق: ج92، ص239تا339)، پساز مروری گذرا بر هفت دیدگاه گوناگون دربارۀ این مسئله، سراغ عهدین رفته و برپایۀ گواهی بخشهایی از آن2، ذوالقرنین را کوروش، و یأجوج و مأجوج را قوم مغول دانسته است (طباطبایی، 72 2ق: 92/ 239 تا 139)؛ درحالی که او بسیاری از روایتهای موجود دربارۀ همین موضوع را نیز آورده و آنها را ازجملۀ اسرائیلیات خوانده و مردود دانسته است (طباطبایی، 72 2ق: 92/ 312، 79، 239 و 239).
در پایان این بخش، بد نیست برای نزدیکترشدن به منظور خود از رهیافت بینامتنی میان قرآن و عهدین ، و تأکید بر تفاوت ماهوی آن با بحث از خاستگاه و سند قرآن و عهدین، از سخن نگارندۀ تفسیر کوثر دربارۀ این مسئله یاد کنیم که بسیار روشن و بینیاز از هرگونه توضیح است: مؤلف کتاب ذوالقرنین کیست؟ به ابوالکالم آزاد اشکاالتی کرده که بهنظر ما وارد نیست."