چکیده:
در طول تاریخ، هر مجتمعی دارای ارزش ها و هنجارهایی بوده اند که همه برخاسته از بینش های ریشه ای (مبانی) آنهاست. بدین روی، با تبیین یا اصلاح آن مبانی می توان بر تعمیق و سعه عمل صحیح بر طبق آنها تأثیری بسزا نهاد. این نوشتار به اختصار بر «مبانی انسان شناختی» متمرکز است. انسانی که به دوبعدی بودن انسان، بقای روح پس از مرگ، اختیار و تکلیف، امکان تعالی انسان تا مقام خلافت الهی با کسب یقین و صبر و عمل به ارزش ها معتقد باشد، در فکر و نیت، گفتار و منش کاملا متمایز از شخصی عمل می کند که اینها را قبول ندارد؛ زیرا اموری که برای این یکی ارزش است (مثل معنویات و ایثار)، ممکن است برای دیگری ضدارزش به نظر برسد و بعکس (مثل تجمل و مدگرایی). در عین اینکه برخی امور فطری (مثل نوع دوستی و کمال خواهی) نزد هر دو ارزش، و برخی (مثل ظلم، تحقیر و تمسخر) نزد هر دو ضدارزش محسوب می شوند. تحقیق حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی موضوع موردبحث پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"پس اصل خواب و خواب دیدن، بخصوص خواب های صادقه، نیز احضار ارواح، خواب دیدن مردگان و دادن اخباری صادق توسط آنها، بروز کرامات و معجزات از ائمه اطهار علیهم السلام و سایر اولیاءالله پس از رحلت از دنیا، موت اختیاری و خلع روح توسط برخی عرفا یا وجود ابدال برای اولیای الهی، مکاشفات مرتبط با برزخ و احوال مردگان پس از مرگ، هیپنوتیزم (خواب مصنوعی) و مانند اینها، همه شواهدی تجربی ـ عقلانی بر تجرد روح می باشند؛ همچنین از آیات و روایات عدیده تجرد، اصالت و بقای روح پس از مرگ کاملا مستفاد است، لکن تفاصیل استدلال بر آنها در یک مقاله نمی گنجد.
لکن اگر این فاعل این کار را برای ارضای نفس خود یا خوش نامی و تعریف نزد دیگران یا امید جبران از سوی فقیر در آینده و امثال آن، یا با درآمد حرام یا با منت و تحقیر انجام دهد، این کار نه تنها یک کار مثبت اخلاقی محسوب نشده و مثاب نیست، بلکه یک ضدارزش به شمار می آید که حتی ممکن است عقاب و مکافات هم در پی داشته باشد.
این بیانات ارزشمند که باید با آب طلا نوشته شده و هر روز در پیش چشمانمان باشد تا ما را به عمل بدان ها یادآوری نماید، تفاصیل ارزش ها و ضدارزش هایی می باشند که متأسفانه چه بسا در میان ما متروک گشته و بعکس، جای خود را به برخی ضدارزش ها، مثل بی اعتنایی ها، توهین و تحقیرها، حسادت و چشم و هم چشمی ها سپرده اند؛ رذایلی که ریشه در خودکم بینی از یک سو، و رقابت های ناسالم از سوی دیگر، دارد و منشأ بسیاری از مفاسد دیگر می گردد."