چکیده:
اندیشه سیاسی نراقی ترکیبی از عناصر اندیشه یونانی و شرعی
است. این ترکیب منظومه ویژهای از اندیشه سیاسی نراقی را
درمقولههای انسان مدنی، عدالت، طبیعت انسان، نظم اجتماعی و
حاکمان مشروع شکل داده است. از دیدگاه نراقی، شریعت معیار
عدالت و حکومت و فقیهان مصداق واقعی سلطان ظل اللهی هستند.
این مقاله ضمن بررسی اندیشه سیاسی نراقی، با تمرکز بر مباحث
فقهی نراقی در عوائد الایام، به بررسی دو قاعده فقهی «ولایت عام و
گسترده فقیه» و «ولایت مقیده فقیه» میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"منشأ دولت و تأسیس جامعه سیاسی پیگیری تفکر نراقی و دیدگاه انسان شناختی این فقیه، به این نتیجه قطعی منجر میشود که با توجه به سه عامل مهم وجود تمدنی انسان، تقسیم استعدادها و گرایشهای متضاد در نهاد انسان، برقراری یک نظم اجتماعی برای کنترل نوع بشر ضروری است نظمی که در کنار یک قانون صحیح قادر به تأمین سعادت انسان باشد.
او میگوید که در این زمان قوانین لازم و اساسی برای حیات و سعادت انسان، بهعنوان تکالیف الهی، در قالب وحی به انسانها ابلاغ گردیده است؛ اما عصر غیبت، هرچند طبق نظر نراقی هر جامعهای که محروم از حضور نبی و امام معصوم باشد مسلما جامعه سیاسی کاملی نیست، اما این بدان معنا نیست که چنین جامعهای همواره فاسد و ظالم باشد، بلکه میتوان با برقراری یک نظم عادلانه بسیاری از نابهسامانیها را سامان داد؛ عدالت یک چنین عاملی است که پیامبران نیز برای آن فرستاده شدهاند.
از دیدگاه اخلاق و فلسفه سیاسی افلاطونی که نراقی نیز به شهادت معراجالسعاده و دیگر تألیفاتش ملتزم به آن است، «فضیلت علم» در ذات خود موجد ولایت است و بدین دلیل لزومی ندارد که روایات فوق مستقیما «دلیل» ولایت باشند، بلکه دلالت آنها بر فضیلت عالم برای اثبات ولایت او کافی است؛ از اینرو نظریه ولایت همه جانبه فقیه در دستگاه اندیشه نراقی نتیجه منطقی این فرض است که «دانش فقه» فضیلتی دارد که ولایتآور و موجد ولایت است."