چکیده:
مقاله حاضر به مطالعه تطبیقی مبانی نظری دکترین گفتوگوی تمدنها و
اندیشه اسلامی پرداخته است. دربادی امر بررسی معانی منتزع از گفت و
گو و تحلیل نشانه شناختی «باختین» از آن، مقدمات درک مبانی و پیش
شرطهای لازم برای گفتوگو فراهم میشود و با رجوع به متون و سنن
اسلامی، ضمن بررسی و تطبیق تفکر اسلامی با مبانی گفتوگو در اندیشه
باختین و ابزارها و روشهای انجام آن، این نتیجه به دست آید که اساس این
مکتب فکری مبتنی بر گفتوگو است.
خلاصه ماشینی:
"از دیگر سو، از حدیث حضرت امیر علیهالسلام مبنی بر این که آرا و نظرها را در هم آمیزید که از آنها صواب متولد خواهد شد، چنین استنباط میشود که آرا و اندیشههای انسان زمانی به نتیجه مطلوب میرسند که در هم آمیخته شوند، یعنی دانش بشری محدود نبوده و با تبادل آرا و نظرها به کمال میرسد؛ از این رو میتوان چنین برداشت کرد که گفت و گو باعث شناسایی دال و مدلولها و نظامهای دلالتی آنان گشته و باعث شناخت میگردد و این شناخت جدید دیدگاهها و روشهای زندگی جدید را برای انسان به ارمغان میآورد و انسان را در مسیر توسعه و کمال قرار میدهد، چرا که انسان هر لحظه در حال تکوین و توسعه است و سیر کمال و توسعه وی نامحدود میباشد؛ ابتدایی مشخص ولی انتهایی نامعلوم دارد.
توجه به عبارات مذکور نشان میدهد که لازمه هر گفت و گویی داشتن شرح صدر است، چرا که در محاوره و گفت و گو عقاید و نظرهای طرفین به یکدیگر منتقل میشود که وجود تعصب و جمود فکری و عدم وجود شرح صدر نه تنها باعث میشود که تبادل آرا و نقد فردی و در سطح وسیعتر تمدنی انجام نپذیرد و انسان در مسیری که برای تکاملش در نظر گرفته شده، حرکت نکند، بلکه شاید هم در مسیری درست عکس آن و در سراشیبی سقوط به روند حرکت خود ادامه دهد که این اساسا با مبانی تفکر دینی اسلام مغایر است، چرا که انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده و این تکامل با هدایت الهی و تفکر شخصی شروع شده و موجبات گفت و گو در سطح بین فردی و سطحی وسیعتر از آن یعنی بین اجتماعی و تمدنی فراهم میآورد."