چکیده:
از نظر امام خمینی، انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، یک تحول انسانشناختی و جامعهشناختی و مصداقی از بیداری اسلامی در مقابل استبداد و وابستگی بود و امکان یا امتناع وقوع این نوع تحول در جوامع اسلامی و جهان مستضعفان مسئله تحقیق است. حال سوال این است که مکانیسم و راهبردهای صدور انقلاب و بیداری اسلامی از منظر امام خمینی کدامند؟ و عوامل امتناع و آفتهای آن کدامند؟ یافتههای تحقیق بر اساس مطالعه آثار امام خمینی، نشان میدهند که راهبردهای صدور انقلاب اسلامی با انگاره فرهنگی و دولت سرمشق، مهمترین مکانیسم و سه تحول مثبت انسانشناختی، جامعهشناختی و رسانهای، مهمترین راهبردهای آن هستند و در مقابل عکس این سه تحول مثبت، عوامل امتناع خواهند بود و بر اساس قاعده عوامل محدثه یک پدیده، عوامل مبقیه و تداوم آن هستند، زوال آن، از زوال عوامل مبقیه ناشی میگردد. قرینه وقوع صدور انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی منطقه و جهان، حرکتهای اسلامی در کشورهای اسلامی و حرکتهای آزادیبخش در جهان مستضعفان است.
Islamic Revolution of Iran in 1979, from Imam Khomeini's point of view, was a anthropological and sociological transformation as well as an instance of Islamic awakening against arrogance and dependence. The possibility of this type of transformation in Islamic societies and the world of the oppressed is the subject of research. Now the question is: what is the mechanism and what are the strategies for the exportation of revolution and Islamic awakening from Imam Khomeini's point of view? What are its barriers and threats? Findings of the article based on a study of Imam Khomeini's works indicate that strategies for the exportation of the Islamic revolution considering the cultural image and government as a role model are the most important mechanisms and three positive anthropological, sociological and media transformations are its most important strategies. The opposites of these three positive transformations will be barriers and based on the rules for the elements creating a phenomenon, will be the sustaining elements. They will fade away if their sustaining elements fade away. Islamic movements in Islamic countries and freedom seeking movements among oppressed nations are signs indicating that Islamic revolution has been exported and region and the world have woke up.
خلاصه ماشینی:
نسبت صدور انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی از منظر امام خمینی+ یوسف فتحی* چکیده از نظر امام خمینی، انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، یک تحول انسانشناختی و جامعهشناختی و مصداقی از بیداری اسلامی در مقابل استبداد و وابستگی بود و امکان یا امتناع وقوع این نوع تحول در جوامع اسلامی و جهان مستضعفان مسئله تحقیق است.
امام خمینی، انقلاب اسلامی، صدور انقلاب، بیداری اسلامی، الگو شدن مقدمه وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 هنگامی رخ داد که دو رویکرد در جهان حاکم بود.
این مقاله، سه نوع تحول انسانشناختی (خداگرایی، تربیت و خودباوری و خودیافتگی)، جامعهشناختی (الگو شدن جمهوری اسلامی در عرصه نظری و عملی) و رسانهای (تبلیغ صحیح اسلام و دیپلماسی فعال) در انتقال تفکر انقلاب اسلامی برای سایر ملل را راهبرد اساسی صدور انقلاب اسلامی معرفی میکند.
در بحث صدور انقلاب چند عامل مؤثرند که عبارتند از: یکم: پیام؛ یعنی اسلام و آرمانهای انقلاب متناسب با نیازها و مسائل واقعی (امام خمینی، 1379: 18 / 72) خصوصا بخشهای مغفول اسلام (سیاست، فلسفه، عرفان، سیره بزرگان دین) باشد؛ دوم: فرستنده پیام؛ که شامل جمهوری اسلامی و کارگزاران رسمی و غیر رسمی آن است؛ سوم: مخاطبان پیام؛ یعنی متفکران جهان اسلام، مستضعفان و همه ملتهای مظلوم.
2. در حوزه انسانشناختی هرگونه عملکردی که چهره اسلام را مقلوب (چهره متحجرانه یا چهرهای منطبق با اصول آمریکایی) ارائه دهد که هر دو مصداقی از اسلام آمریکایی هستند (بیانات رهبری 29/2/1382) و یا باعث دوری مردم و جونان از اسلام و ظهور مکتبها و آئینهای جدید (امام خمینی، 1379: 4 / 238 ـ 237) گردد، مانع اساسی در تحول انسانشناختی، صدور انقلاب و بیداری اسلامی است.