چکیده:
مسئله منطقی شر، که از سوی کسانی چون مکی ارائه شده است، ادعا می کند که میان علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند و وجود شر در عالم ناسازگاری منطقی وجود دارد. پلانتینگا برای حل این مسئله از اختیار انسان و مفهوم شرارت جهان گیر کمک می گیرد؛ وی می خواهد نشان دهد که ممکن است خداوند علی رغم قدرت مطلق خویش، به سبب مختاربودن انسان و مبتلابودن وی به شرارت جهان گیر، نتوانسته است جهانی بیافریند که حاوی هیچ گونه شری نباشد. مفهوم شرارت جهان گیر مسائل و مشکلات مهمی به دنبال دارد. همچنین به فرض این که این مشکلات حل شود، دفاعیه مبتنی بر اختیار، در بهترین حالت، ناتمام خواهد بود. به نظر نگارنده، دفاعیه پلانتینگا از حل مسئله منطقی شر ناتوان است، چراکه می توان این مسئله را طوری بازسازی کرد که نه با توسل به اختیار، بلکه صرفا با توسل به هدف خلقت انسان قابل حل باشد. چیزی که در دفاعیه پلانتینگا غایب است.
خلاصه ماشینی:
به عبارتی دیگر، ممکن است خداوند، علیرغم قدرت مطلق خویش، نتوانسته باشد جهانی بیافریند که در آن انسانها با اختیار خویش، فقط، خیر اخلاقی انجام دهند و مرتکب هیچ عمل شری نشوند و لذا تناقضی در کار نیست که خداوند در عین حال که کاملا خیرخواه است جهانی بیافریند که مخلوقات مختار آن به راه خطا بروند (Peterson et al.
Flew) و مکی مطرح شده است؛ چرا خداوند انسانهای مختاری را نیافریده است که به اختیار خویش فقط در راه راست گام نهند؟ اگر برای خلق چنین انسانی تناقضی پیش نمیآید، پس قادر مطلق باید بتواند جهانی بیافریند که ساکنان آن کاملا اخلاقی باشند (Flew, 1955: 149).
تعریف دقیق این مفهوم چنین است: شخصی مثل p به شرارت جهانگیر مبتلاست، اگر و فقط اگر، شرایط زیر برقرار باشد: به ازای هر جهانی (مانند w) که در آن p به معنای واقعی مختار است و فقط به راه راست میرود فعلی مانند A و نیز بخشی مثل S از یک جهان کامل وجود دارد که واجد این اوصاف هستند: الف) S شامل اهمیت اخلاقی فعل A نزد p است؛ ب) S شامل اختیار P در انجام یا ترک فعل A است؛ ج) S جزء جهان w است، ولی شامل انجام یا ترک فعل A توسط Pنمیشود؛ د) اگر S فعلیت مییافت P در مورد فعل A دچار خطا میشد (Plantinga, 1977: 48).