چکیده:
مبحث ادراک و معرفت از مسائل بسیار مهم فلسفی است که بخش قابل توجهی از مباحث فلسفه اسلامی، به ویژه فلسفه ملا صدرا را به خود اختصاص داده است. در این بررسی کوتاه، نظریه ملا صدرا را در زمینه حقیقت ادراک و مراحل آن، به گونهای مختصر و روشن بیان میکنیم:
به همین منظور، نخست به مقدمهای کوتاه پیرامون تاریخچه مبحث معرفت در فلسفه اسلامی پرداخته، سپس بحث را در سه بخش پی میگیریم:
1. اشارهای به نوآوریهای ملا صدرا در فلسفه معرفت؛
2. حقیقت ادراک در فلسفه ملا صدرا؛
3. مراحل و مراتب ادراک در فلسفه ملا صدرا.
خلاصه ماشینی:
"» این تعریف از دوره ماقبل اسلامی به ارث رسیده بود و فارابی و بوعلی سینا و دیگر فلاسفه نخستین دوره اسلامی نیز کمابیش همین تعریف را به کار میبردند، ولی از زمان نصیرالدین طوسی به بعد، علم و ادراک به «وجود حقیقت و ماهیت شیء معلوم نزد عالم» تعریف شد و بدینسان، علم و ادراک معنای دیگری پیدا کرد و به عنوان نوعی از وجود شیء معلوم نزد عالم شناخته شد.
(5) اهمیت مبحث وجود ذهنی تنها از این جنبه نیست که تعریف جدیدی از علم و ادراک به دست میدهد، بلکه بیشتر به این جهت است که پل ارتباطی میان ذهن و عین یا مدرک و مدرک را مشخص میکند و به همین دلیل، اساس و پایه معرفتشناسی فلسفی جدید به شمار میرود.
در آغاز میگوید:«بدان که ادراکات بر چهار نوع است: احساس، تخیل، توهم، تعقل،» و سپس در توضیح این چهار نوع ادامه میدهد:«احساس»، ادراک چیزی مادی است که در نزد ادراککننده با همان ویژگیها و خصوصیات محسوسش نظیر زمان و مکان و وضع و کیف و کم و غیر آن حاضر شده باشد، لکن آنچه نزد ادراککننده حاضر میشود، صورتی از آن شیء محسوس است نه خود آن؛ زیرا بدون آنکه در احساسکننده اثری از محسوس پیدا شود، حالت بالقوه احساسکننده به حالت بالفعل تبدیل نخواهد شد، و باید اثری که از محسوس برای احساسکننده حاصل میشود، با احساسکننده تناسب داشته باشد [از نظر نوع وجود همسان باشند]؛ زیرا اگر اثر محسوس متناسب با احساسکننده نباشد، احساس حاصل نخواهد شد."