چکیده:
این روزها، دغدغه و اضطراب جهانیشدن، مشغلهی ذهنی بسیاری از متفکران عرصهی سیاست، اقتصاد و غیره را تشکیل میدهد و همه بهنوعی از دید خود به این مقوله پرداخته و آن را رد یا قبول میکنند و آنچه در این مقوله بهفراموشی سپرده شده یا حداقل کمتر توجه شده است، توجه به نقش قرآن کریم و جایگاه آن در این معرکه است. این پژوهش میکوشد تا ضمن ارائهی معنای مورد نظر از مفهوم جهانیشدن، اصول، ویژگیها، نتایج و پیامدهای آن، سازوکارهای تحقق طرح جهانیسازی فرهنگ و معارف قرآن را مورد بررسی قرار دهد و سپس، چالشهای فرهنگ قرآنی در عصر جهانیشدن در حوزهی اعتقادات، باورها و ارزشها را بیان میکند. این مقاله، «قرآن» و «جهانیشدن» را متلازم هم دانسته و بیان میکند. قرآن کریم وحینامهی الهی است که برای هدایت نظری و عملی انسان در همهی عصرها آمده است و از اینحیث با ویژگی ابدیت برای تمامی بشریت نازل شده است. این پژوهش با تکیه بر ضرورت جهانیسازی قرآن در عرصهی جهانیشدن، به ساختارها و ویژگیهای نظام جهانی قرآن پرداخته است و آنگاه زبان قرآن را بهعنوان زبان واحد نظام جهانی قرآن معرفی میکند.
خلاصه ماشینی:
"حیات طیبهای که خداوند به زن و مرد نکوکردار وعده داده است، حیاتی حقیقی و جدید است که مرتبهای بالا و والا از حیات عمومی و دارای آثاری مهم میباشد و در جملهی «فلنحیینه حیاة طیبة»، حیات به معنای جان انداختن در چیز و افاضهی حیات به آن است، پس این جمله با صراحت لفظ خود دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مؤمنی را که عمل صالح کند، به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده، زنده میکند و مقصود این نیست که حیات او را تغییر میدهد؛ مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیب میکند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفت آن را تغییر دهد؛ زیرا اگر مقصود این بود، کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب میکنیم»، ولی این گونه نفرمود، بلکه فرمود: ما او را به حیات طیب زنده میسازیم» (علامه طباطبایی، 1362، ج 12: 492).
آیات این کتاب بهمحض تماس با گوش و پیش از آنکه عقل کار خود را آغاز کند، در وجدان و قلب تأثیر میکند (خوش منش، بیتا ص: 20ـ19) و این سخن امروز مبنای علمی دارد که از لحاظ روانشناسی و زبانشناسی محل توجه است و آن اینکه دانشمندان طبق آزمایشها و بررسیهای خود به این نکته رسیدهاند که در همه جای جهان، کودکان در مقابل آهنگ یا لحن کلام زودتر واکنش نشان میدهند تا در مقابل معنای کلمات (باطنی،1371 :29) حال سخن اینجاست که با ترجمهی قرآن مسلما نمیتوان موسیقی باطنی و نظمآهنگ آن را به مخاطب انتقال داد؛ زیرا قرآن زبان مخصوص به خود دارد و آن همان «لسان مبین» است، پس میتوان گفت که یک زبان عربی خدایی داریم و یک زبان عربی بشری و اعجاز قرآن در این زمینه، آن است که اگرچه به زبان عربی و به لسان قوم نازل شده است، اما خداوند متعال در بطن این زبان، زبانی خاص را ابداع کرده که مختص خودش است."