چکیده:
در آموزش پزشکی لزوم ادغام آموزش و ارائه خدمات درمانی به بیماران در مراکزدرمانی امری پذیرفته شده است. دانشجویان گروه پزشکی و دستیاران ناگزیرند که بهمنظور ارتقای سطح مهارتهای علمی و عملی خود بخش عمده ای از زمان آموزش خودرا بر بالین بیماران بگذرانند و در فرایند درمان بیمار دخالت داشته باشند و این امر ممکناست مستقیما ضامن منافع بیمار نباشد. گرچه آموزش پزشکان و گروههای مرتبط ازمنظر اجتماعی موضوعی ضروری است، اما درست در همینجاست که چالشی اخلاقیزمینه بروز می باید و آن این است که آیا بیمار نیز از چنین امری سود خواهد برد یا گاهشرکت دانشجویان گروه پزشکی در سیر مراقبت از فرد منجر به آسیب او نیز میگردد؟ گروه های حرفهای دخیل در آموزش پزشکی و سیاست گزاران سلامت بر این نکتهتأکید می ورزند که مراجعه بیمار به بیمارستان آموزشی یا مراکز ارائه خدمات درمانیدانشگاهی نشانه داوطلبانه بودن اقدام او برای شرکت در این فرایند است، اما اگرتمهیدات لازم برای بررسی میزان شناخت و آگاهی بیماران از چنین فرایندی اندیشیدهنشده باشد، نتیجه ساده و اولیه آن عدم درک درست بیماران از میزان اطلاعات، مهارت،تجربه و صالحیت افراد دخیل در درمانشان خواهد بود. از سوی دیگر در سیستم سالمتو ارائه خدمات نیز استانداردها و دستورالعملهایی برای نحوه برخورد با بیمار آموزشی و حد مجاز برای چنین آموزشی به وضوح تدوین نشده است.اگر توجه به ماهیت آگاهانه و داوطلبانه بودن شرکت فرد در فرایند پژوهش بهمنظور حفاظت از آزمودنی حائز اهمیت است، توجه به این امر در آموزش پزشکی نیزضروری است، هرچند آموزش و پژوهش اهداف جداگانه ای دارند، اما شباهت های آنهابه حدی هست که توجه به مسائل اخالقیای همچون برقراری تعادل میان منافع فرد واجتماع، برقراری توازن میان منافع و مضار حاصل از شرکت در هریک، پرهیز از توزیعناعادالنه این منافع و مضار و احترام به خودمختاری افراد را در حوزه آموزش پزشکی مالحظات اخالقی در آموزش پزشکی: حقوق بیمار در بیمارستان آموزشینیز موجه سازد. بنابراین برای هر یک از اصول اخلاق پزشکی میتوان مابه ازایی درحوزه آموزش یافت. از منظر اخلاق حرفه ای و احترام به شأن و کرامت انسان نیز،بیماران بایستی به شکل کاملی از وضعیت آموزشی و میزان مهارت تمام افرادی که درفرایند درمان آنها دخالت دارند، آگاه باشند و خطرات و منافع ناشی از آن را درککرده و امکان دسترسی به امکانات جایگزین را داشته باشند. سیستم فعلی آموزشگروههای پزشکی میتواند بیمار را در معرض آسیبهای جسمی، روانی و گاه مالی قراردهد که پیشاپیش نسبت به آنها آگاهی کافی نداشته یا رضایت خود را اعلام ننمودهاست. این چالش در کشور ما که سیستم ارائه خدمات درمانی دولتی و آموزش پزشکیبه شکلی ادغام یافته اند که عملا جایگزینهای محدودی در دسترس بیماران است، ازاهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. به نظر میرسد نظام سلامت کشور میبایستی بانگاهی سازمانی به دنبال راه حل هایی برای چنین معضلی باشد و با تدوین پروتکل و دستورالعمل نسبت به استانداردسازی شکل و میزان دخالت دانشجویان گروه پزشکیاقدام نموده و همچنین مسؤولیت اساتید بالینی و مدیران مراکز درمانی را در فرایند درمان در بیمارستانهای آموزشی به خوبی روشن نماید.
خلاصه ماشینی:
"در عین حال تربیت پزشکان مجرب از نیازهای ضروری جامعه است، و درست در همین جاست که ما با سؤالی اخالقی مواجه میشویم و آن اینکه آیا بیمار هم از اینکه دانشجویان و کارورزان پزشکی یا سایر رشتههای مرتبط با سالمت در فرایند درمان او دخالت مینمایند سود میبرد؟ و از آنجا که چنین امری اجتنابناپذیر است با اعمال چه مالحظاتی میتوان چنین مداخالتی را به لحاظ اخالقی قابل پذیرش و دفاع دانست؟ در مقام مقایسه میتوان به این نکته توجه کرد که علیرغم توجه بسیاری که سید ضیاءالدین تابعی، لیال افشار به موضوع اخالق در پژوهشهای پزشکی شده است، مالحظات اخالقی در آموزش پزشکی چه به لحاظ سیاستگذاری و چه از سمت و سوی سازمانهای ارائهکننده خدمات و حتی اساتید گروه پزشکی مورد غفلت قرار گرفته است.
مالحظات اخالقی در آموزش پزشکی: حقوق بیمار در بیمارستان آموزشی 101 / فصلنامه اخالق پزشکی سال چهارم، شماره سیزده، پاییز 9831 نتیجه گیری گروههای حرفهای دخیل در آموزش پزشکی و سیاستگزاران سالمت بر این نکته تأکید میورزند که مراجعه بیمار به بیمارستان آموزشی یا مراکز ارائه خدمات درمانی دانشگاهی نشانه داوطلبانهبودن اقدام او برای شرکت در این فرایند است، ولی واقعیت امر این است که از آنجا که تمهیدات الزم برای بررسی میزان شناخت و آگاهی بیماران از چنین فرایندی اندیشیده نشده است، نتیجه ساده و اولیه این امر این خواهد بود که بیماران درک درستی از میزان اطالعات، مهارت، تجربه و صالحیت افراد دخیل در درمانشان نداشته باشند."