چکیده:
این مقاله تاکید میکند ایران به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد در شکل و ماهیت نظام سیاسی پس از انقلاب اسلامی» وزن ژئوپلیتیکی وگفتمان پویای سیاسی -ایدئولوژیک آن شایسته است و پاید در اندازههای یک قدرت منطقهای» و محوری برای تشکیل یک کنقدراسیون ماطمهای ظاهر و ایقای نش کند؛ اما حضو رگستردة قدرتهای بین المللی و تصادم نافع آنها با حضور ایران موانع جدی برای ایران ایجاد نموده و این مسئله شرایط مناسبی را برای دیگر بازیگران منطفهای از جمله عربستان ایجاد کرده است. از سویی ازآنجا که دکترین سیاست خارجی ایران برمینای علت وجودی نظام دینی آن، حساسیت در خصوص مسائل مسلمانان را در سر لوحه عمل دارد» در ننیجه هم بهواسطه شرایط حوزه خلیج فارس که بهصورت یک
سیستم پرفشار ژئوپلیتیکی برای ایران بهوجود آورده و هم ا زآن ر و که ایران بهدلیل خصلتهای اعلامی نمیتواند نسبت به مسئله فلسطین بیتوجه باشد، در حوزه شرقی حضور یافته است. حضور ایران در کرانههای شرقی مدپترانه که اتفاقا حضوری پرقدرت است حاصل تمامی ویژگیهای برشمرده و مر از انرژی نخستین انقلاب است. در یک توجه عمیق به ساختار ایران» میتوان از ترکیب قومی و مذهیی در ایران» یک جهان اسلام کوچک با اندک کمبودهایی را تصویرکرد. چنانچه رویکرد هدفمند جمهوری اسلامی بر اسلام محوری به جای شیعهمحوری باشد» در صحنههای سیاست داخلی میباید در سطوح بالای قوه مجریه
اعراب ، بلوچها، اکراد و سار قومیتها و مذاهب در نسبنی معقول حضور داشته باشند.
در صحنه مارخی کلید افتتاح صحنههای نوین مصر است. مشارکت مصر در منطقه با مساعی ایران میتواند به مرور به تعدیل مواضع ایدئولوژیک عربستان بینجامد، به نحوی که اپران در جایگاه حقیقی خود قرا ر گیرد.
خلاصه ماشینی:
"بسط منطقهگرایی ایران در خاورمیانه عربی رضا جلالی* رحمان نجفی** چکیده {IBاین مقاله تأکید میکند ایران به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد در شک و ماهیت نظام سیاسی پس از انقلاب اسلامی،وزن ژئوپلیتیکی و گفتمان پویای سیاسی-ایدئولوژیک آن شایسته است و باید در اندازههای یک قدرت منطقهای،و محوری برای تشکیل یک کنفدراسیون منطقهای ظاهر و ایفای نقش کند؛اما حضور گستردۀ قدرتهای بینالمللی و تصادم منافع آنها با حضور ایران موانع جدی برای ایجاد ایجاد نموده و این مسئله شرایط مناسبی را برای دیگر بازیگران منطقهای از جمله عربستان ایجاد کرده است.
از اینرو با محدود نمودن نگاه امنیتی به اقوام و مذاهب،کمرنگ کردن خطوط خودی و غیرخودی در سطح گفتمان سیاسی نظام که تساوی بهرهمندی از مواهب و منافع ملی را در سطح عملی دربر خواهد داشت،میتوان نهتنها در غرب ایران و به وسیله اعراب،جمهوری اسلامی را در میان جمعیت عرب تا شمال غربی افریقا و حوزه خلی فارس و از طریق اکراد تا شمال سوریه گسترش دهد،بلکه از طریق بلوچها و ترکمنها گسترههای نوین جغرافیایی را پیش روی سیاست خارجی باز نماید و حاشیۀ امنیتی بی بدیلی برای کشور ایجاد نماید.
در صحنه خارجی،جهان اسلام جهان پهناوری است که در شرق،غرب،شمال و جنوب ایران گسترده شده است اما چرا باید خاورمیانۀ عربی به عنوان محور نفوذ قدرت ایران انتخاب گردد؟ بهترین دلیل برای این امر وقوع انقلاب است،ایران در سختترین شرایط که حتی استقرار حاکمیت نوپای جمهوری انقلابی با تردید مواجه بود در افکار و آراء مردم این منطقه نفوذ کرد به طوریکه بدون آن که دولت ایران اقدامی جدی در تقویت تعارضهای سیاسی موجود در این کشورها بنماید."