خلاصه ماشینی:
"شخصیت دکتر علیاصغر مصلح میگوید وقتی به این موضوع فکر میکرده که کدامیک از جریانهای فلسفی معاصر در دنیای کنونی، با شرایط فعلی ما ایرانیها سازگارتر است، به مرور به حوزهی فلسفهی میانفرهنگی نزدیک شده است.
تفاوت جهتگیری کسانی مثل دکتر شایگان و دکتر فردید بعد از انقلاب اسلامی، چه تأثیری در همنسلان شما گذاشت؟ اول خوب است که تأکید کنیم که وقتی همنسلان من گفته میشود، در این نسل باز تنوع بسیاری است.
مسئلهی حفظ تکثر بسیار حیاتی است، اما این تکثر با چه مدلی و به چه قیمتی و با کدام جهتگیری امکانپذیر است؟ باید در ابتدا فرهنگهای مختلف با خصوصیات مختلف را به رسمیت شناخت و برای ظهور استعدادهای مختلف فرهنگها ارج قائل شد.
وقتی هابرماس به ایران آمده بود دکتر داوری به ایشان گفته بودند، انگار در نظر فیلسوفان معاصر توجه به جهان سوم وجود ندارد و آنها متوجه نیستند که سرنوشت ما به هم وابسته است، ایشان هم این موضوع را تأیید کرده بود.
ما چقدر کنش فکری فرهنگی مؤثر داشتهایم؟ آیا تأکید بر ضرورت گفتوگو علامت این نیست که تکثر فرهنگی در حال از بین رفتن است؟ شاید جریان هستی اینگونه است که تکثر فرهنگی باید از بین برود، اما ما فکر میکنیم که باید بماند.
وقتی بخواهید در مورد فلسفهی میانفرهنگی صحبت کنید باید قضاوتی نسبت به تاریخ نیز داشته باشید و توجه شما به هگل هم میتواند از همین منظر بوده باشد.
برای مقایسهی فلسفه اسلامی با فلسفههای غربی، اول باید به تفاوتهای اصلی دو حوزهی فرهنگی توجه داشته باشیم و بعد مقایسه را شروع کنیم."