چکیده:
هدف این مقاله کنکاش در خصوص فهم مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته ، از مساله طلاق است. براین اساس، تلاش شده است تا ابعاد و عوامل موثر بر طلاق از منظر افراد فوق الذکر با رویکردی برساختگرایانه بررسینشود. برای این منظور، ازروش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه، ژرف برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان این پژوهش، با به کارگیری روش گلوله برفی از میان مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته انتخاب شده اند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی، از اسلوب نظریه زمینهای ( GT ) بهره برداری شده است. داده های به دست آمده به شکل گیری مفاهیم ناظر براختلالات رفتاری، نهادها و ارزشهای جدید، حمایت نهادی ، عدم شناخت قبل از ازدواج، ضعف اقتصادی و تفاوتهای فرهنگی- طبقاتی زوجین به عنوان عوامل موثر بر طلاق از دیدگاه افراد موضوع بحث منتهی شده است. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله محوری شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم بندی شده اند. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی خاصی زمینه بروز انواع خاصی از کنش ها و تعاملات بوده و این کنش های متقابل، زمینه ساز ایجاد نوع خاصی از نگرش نسبت به طلاق شده است. مفهوم هسته ای در این پژوهش که در برگیرنده تمامی مفاهیم به دست آمده است، مفهوم غلبه نسبی ارزشهای جدید است. بر همین اساس، می توان گفت حضور ارزش های نوین تا اندازه زیادی مبنای تعاملات افراد نمونه بوده، نگرش های آنها را در خصوص طلاق تحت تاثیر قرار میدهد.