چکیده:
منطق الطیر تعبیری است برگرفته از قرآن که از آن هم در معنای ظاهری (زبان مرغان) و هم در معنای باطنی (زبانی رمزی میان خداوند و انبیا/ اولیا) تعبیر و تفسیر کرده اند. این تعبیر، دست مایه آفرینش رساﻠﺔ الطیرها و به ویژه منظومه منطق الطیر عطار شده است که به شرح معنوی سفر ارواح از غربتکده غربی خاک، به ســوی اصل شرقی افلاک پرداخته اند. افزون بر کاربرد فراوان این ترکیب و مترادفات آن در شعر فارسی، مولانا نیز بارها از آن یاد کرده و ازجمله در پایان دفتر دوم مثنوی، از تعبیر «منطق الطیر خاقانی» در مقابل «منطق الطیر سلیمانی» استفاده کرده است. عموم شارحان، این تعبیر را اشاره ای طعن آمیز به قصیده منطق الطیر خاقانی دانسته اند. نگارنده ضمن رد این نگاه، منطق الطیر سلیمانی (منسوب به سلیمان = انسان کامل) را زبان ولی خدا می داند که با ارواح به فراخور درک و استعداد هر یک سخن میگوید و منطق الطیر خاقانی (منسوب به خاقان= پادشاهان دنیوی)، درک و دریافت عوام از این زبان رمزی به صورت صوتی ظاهری است.
خلاصه ماشینی:
اين ترکيب به همراه ديگر مرادفهاي آن، مانند منطق الطير، منطق طيور، لسانالطير، لسانالطيور، منطق مرغان، زفان مرغان، لحن طير و نطق مرغان، بارها در شعر و ادب فارسي به کار رفته است : ز خاقــاني ايــن منطــق الطيــر بشــنو کـــزو بـــه معـــاني ســـرايي نيـــابي (خاقاني ، ١٣٧٣: ٤١٩) پــردٔە آن دانــه کــه دهقــان گشــاد منطـــق مرغـــان ز ســـليمان گشـــاد (نظــامي ، ١٣٨٤: ٨٢) دم مجير به مدحت زبـان مرغـان اسـت تو فهم کن که سليمان تويي به تاج و لوا (بيلقاني ، ١٣٥٨: ٢٠) منطـــق الطيـــر ســـخن هـــاي مـــرا کــس نمــي دانــد ســليمانش تــويي (سيف فرغاني ، ١٣٧٨: ٣٦٩) ســليمانوار مــي شــو منطــق الطيــر روا گـــر تخـــت ور خـــاتم نباشــــد (عطار، ١٣٨٤: ٢١٣) انــدرين نکتــه چــون نکــردي ســير نبـــري ره بـــه ســـر منطـــق طيـــر (اوحـدي، ١٣٧٥: ٦٣٩) بگشــاد زبــان وگفــت اي آصــف راي اين منطق طير است ، سـليمان دانسـت (عراقي ، ١٣٨٦: ١٥٢) چــون ســليمان از خــدا بشــاش بــود منطـــق الطيـــري ز علمنـــاش بـــود (مولـوي، ١٣٦٩: ٦/ ٤٠١٤) شکوه آصفي و اسب بـاد و منطـق طيـر به باد رفت و ازو خواجه هيچ طرف نبسـت (حافظ ، ١٣٦٨: ١٠٩) گرچه خواجو منطق مرغان نکو داند و ليک از سليمان مرغ جانش باز مي راند سخن (خواجو، ١٣٨٣: ٣٠٧) همچنانکه اين ترکيب در معني ظاهري خود (زبان مرغان) به کار رفته و گاه شاعران براي بيان شيواسخني خود از آن ياري جسته اند، معناي باطني و تأويلي آن در آثار والاتر نيز به چشم مي خورد؛ چنانکه «شيخ عطار در تسمية منطق الطير بي گمان منظورش زبان استعداد و ظهور مرتبه و مقام هريک از مردان و روندگان طريقت است ...