چکیده:
فعالیتهای اصلی فلسفة علم، به مثابة یکی از شاخههای فلسفه، از 1890 در پی تلاش برخی دانشمندان علوم تجربی برای تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی استقرایی، آغاز شد. نکتة قابل توجه این است که ماهیت اصلی فلسفة علم، در پنج مرحله شکل گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است که با توصیف مراحل پنجگانة مذکور، نحوة شکلگیری و تکمیل ماهیت اصلی فلسفة علم را به تصویر بکشد و نتایجی را از آن به دست آورد. این مراحل عبارتاند از: 1. مرحلة بالندگی (1890-1918) که در آن فیزیک نیوتن به وسیلة فیلسوفانی همچون ماخ، پوانکاره، و دوئم چنان بازسازی میشود که امکان مداخلة هرگونه نگاه متافیزیکی در آن را منتفی میکند؛ 2. مرحلة بسط (1918-1935) که در آن پوزیتیویستهای منطقی با تکیهبر سه اصل اساسی خودشان زمینه را برای بازسازی منطقی علم مهیا میکنند؛ 3. مرحلة کلاسیک (1935-1970) که در آن کار بازسازی منطقی علم، از طریق تجدید نظر پوپر و برخی پوزیتیویستهای منطقی در سه اصل اساسی مرحلة قبلی، تثبیت و تکمیل میشود؛ 4. مرحلة تاریخگرایی (1960-1985) که در آن، تحت تأثیر آرای فایرابند و کوهن، به جای «منطق علم»، «بعد تاریخی علم» مورد توجه قرار میگیرد؛ 5. مرحلة مدلسازی (1970-2000) که در آن، با افزایش تمایلات سمانتیکی و پراگماتیکی در علم، عبارت «مدل»، جانشین عبارت «نظریه» میشود.
خلاصه ماشینی:
چنـین تمـایزی کـه نیـوتن بـین فلسفه علم ، سال سوم ، شمارة اول ، بهار و تابستان ١٣٩٢ «حرکات حقیقی اجسام در زمان و مکان مطلق » و «مقادیر محسوس آن حرکات » قائل است کاملا رنگ و بوی متافیزیکی دارد و درواقع ما را به یاد تمایز عالم محسوس و عالم معقول افلاطون می اندازد؛ دومین ایراد این بود که در سیستم نیوتن امکان حصول تطابقی کاملا رضایت بخش میان حرکات مشاهده شده و حرکـات حقیقـی در فضـای مطلـق وجـود نداشـت (١٣ /١ :ibid).
٣. مرحله بسط (١٩١٨-١٩٣٥) مرحله دوم با شروع فعالیت های پوزیتیویسم منطقی آغاز مـی شـود؛ پوزیتیویسـت هـای منطقی نیز همانند فیلسوفان علم مرحله اول در پی حذف مباحـث متـافیزیکی از علـم ، تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی ، و تعیین محدودیت هـای اسـتقرا هستند، اما ویژگی دیگری نیز دارند که آن ها را از فیلسوفان علم مرحله اول جدا می کند و آن ورود منطق (جدید) به عرصه علم است ؛ فیلسوفان علم مرحله اول هیچ علاقـه ای به استفاده از منطق صوری در علم نداشتند؛ ٢ آن ها بیش ترعلاقه مند بودند کـه صـرفا بـه بررسی خود علم بپردازند و از این طریق به دستاوردهایی دست یابند که اولا آمیخته بـا مباحث متافیزیکی نباشد، ثانیا مشکلی از مشکلات علم تجربی استقرایی را حل کند.