چکیده:
جهان در جهانشناسی توحیدی، ماهیت از اویی و بـه سـوی اویـی دارد. زیبـا، هماهنـگ ، متقن و برخوردار از نظم و مراتب است . نظام علی و معلـولی حـاکم بـر آن و سـنت هـای قطعی در آن جریان دارد. در مقیاس کلی ، شر نیز خیر به شمار می آیـد. عـالم آخـرت نیـز بخشی از جهان است که اصالت از آن اوست . آیـا ایـن ویژگـی کلـی جهـان، تـاثیری در سبک زندگی دارد؟ اگر به لحاظ منطقی مبانی جهانشناختی سبب مدل خاصـی از سـبک زندگی می شوند، رهآورد جهانشناسی اسلام، چه مدلی از سبک زندگی است ؟ این نوشتار ضمن اثبات تاثیرپـذیری سـبک زنـدگی از مبـانی جهـانشـناختی و ارائـة مصادیق و نتایج هر یک از عناصر و اصول جهانشناسی ، مدل حیات طیبـه را مـدل سـبک زندگی بر اساس آموزههای اسلام می داند.
According to the monotheistic cosmology، the essence of universe is "being from Him" and "being toward Him". It is beautiful، harmonious as well as it has its discipline and order. It's dominated by the cause and effect system and some definite traditions are flowing in it. In a general scale، evil is considered as a good as well. The Hereafter is also a part of the universe which is the ultimate goal. I believe choosing a special lifestyle is the result of the "Dos and Don'ts" which is accepted by human in his life. There is a close logical relation between "Dos and Don'ts" and "Existence and Non-Existence"; in other words "Existence and Non-Existence" is considered as the theoretical foundation of cosmology. At last Islamic cosmology ends up with which lifestyle? Proofing the impressionability of lifestyle from the cosmological fundamentals and presenting the extensions and results of each of the elements and principles of cosmology، this article introduces "the pure life model" (Hayat Tayyibah) as the lifestyle which accords with Islamic teachings.
خلاصه ماشینی:
"رابطة جهان شناسی و سبک زندگی * 22 فارغ از تلاش هایی که در راستای تحقق موضوع فوق صورت پذیرفته اسـت ، پرسـش اساسی این است که آیا ارتباطی میان سبک زنـدگی و جهـان شناسـی وجـود دارد؟ آیـا می توان همه را به زندگی آمریکایی فراخواند با صرف نظر از اینکه چه دیـن و مـذهبی داشته باشند (هانتینگتون ، ١٣٨٤، ص١١٢) و آیا چنـین تفکیکـی را مـی تـوان ممکـن و شدنی دانست ؟ پاسخ به این پرسش ، ریشـه در بحـث عمیـق تـری دارد کـه بـه ارتبـاط دوسویة عمل و اندیشه برمـی گـردد؛ همـان گونـه کـه اندیشـه و باورهـای اعتقـادی در رفتارهای فردی و اجتماعی (سبک زندگی ) تأثیرگذار است ، عمـل و در نهایـت سـبک زندگی نیز در اندیشه تأثیر می گذارد و ناخودآگاه اندیشة متناسب با خود را در ملـت هـا وارد مــی کنــد (مطهــری ، ١٣٧٦، ج١٣، ص٦٦٠-٦٦٥ و ج٢٣، ص١٨٩-١٩٦).
در حوزة اخلاق و تربیت ، سعادت هر انسانی در شـناخت مقصـد هسـتی و انطبـاق رفتار اختیاری خود با آن است و بدبختی و روسیاهی هر انسان نیز در آن است که ایـن مقصد را نشناسد و رفتار فردی و احساسـات و عمـل کـرد او، در جهـت ایـن حرکـت عمومی ، یکسان و جهان شمول قرار نگیرد؛ زیرا برای انسانی که در مسیر آب رودخانه ـ نه برخلاف آن ـ شنا می کند، زندگی راحت می شود، روح آسایش پیدا می کند، امنیت بر تمام وجود او سایه می اندازد و از درگیری ها، اختلافات ، حسدها، بغض ها و کینه هـا در درون انسان و جامعه خبری باقی نمی ماند و بالاخره بهشتی در اطراف انسان بـه وجـود می آید که از همسانی و همرنگی احساسات و خواست و ارادة انسـان بـا مسـیر طبیعـی عالم وجود، شکل گرفته است ."