چکیده:
نظریة تکامل زیستی برای بسیاری از معتقدان به آن، الحاد را به همراه داشته است . صـرف نظر از اینکه آیا چنین پیوندی به لحاظ منطقی میان الحاد و پذیرش این نظریه وجـود دارد یا نه ، در این مقاله آرای یـک تکامـل گـرای ملحـد گـزارش و نقـد شـده اسـت . داوکینـز (Richard Clinton Dawkins) به عنوان یک تکامل گرا به انکار خدا و آموزههـای دینـی پرداخته است . در بررسی آرای او به تاثیرگذاری فضای فکری مسـیحی دربـارة وی بـر او اشاره شده و بدون پرداختن به انتقادهـایی کـه از حیـث روش متوجـه اوسـت ، بـه بررسـی محتوا و متن آرای او بسنده شده است . در این مقاله نگرش او به طـور خـاص در موضـوع خدا و دین مورد بحث قرار می گیرد.
The theory of biological evolutionism has ended up with atheism for many of its believers. Whether or not there is a logical relationship between atheism and believing in evolutionism، this article is a report and criticism of the views of an atheist evolutionist. As an evolutionist، Richard Clinton Dawkins denies the existence of God and religious doctrines. The criticizers of his views mention the influence of the Christian intellectual background on his thoughts. In addition، they criticize the content of his ideas instead of presenting a methodological criticism. This article will particularly discuss his views regarding God and religion.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مطالب فوق ، دو پرسش را می توان در بررسی این مناقشات پیش نهاد: نخست آنکه اگر بر اساس تلقـی یـک سـنت دینـی دیگر، تصویر خداوند متفاوت از آنچه داوکینز مورد نقد قرار داده باشد، باز هم می تـوان در وجود چنین خدایی مناقشه کرد؟ دیگر آنکه مخدوش بودن یک تصویر آیا مـی توانـد این نتیجه را در بر داشته باشد که اساسا صاحب این تصویر وجود ندارد؟ دین از نظر داوکینز انتقادهای داوکینز و مناقشات او در مسئلة انکار هستی خدا خلاصه نمی شود.
همگانی و همیشگی بودن گرایشی چون گرایش به دین در نظام فکری خـداباوران بر اساس قبول فطرت و درک جنبه های روحانی و معنوی وجـود انسـان قابـل تبیـین است ؛ اما در اندیشه ای که نافی ابعاد فراطبیعی و فرامـادی بـرای آدمـی اسـت و لـذا سخنی هم از فطرت و گرایش های فطری در آن نمی توان به میـان آورد، لاجـرم بایـد تبیین دیگری برای وجود پدیده ای به نام دین که همواره و از دیرباز در تمام جوامـع آدمی را همراهی کرده است ، یافته شود.
آیـا داوکینـز خـود از شمول قانون تکامل مستثناست ؟ اگر چنین نیست ، پس چـرا هـیچ یـک از آثـار عمـل و اعتقاد دینی در او مشاهده نمی شود؟ نه تنها دین و گرایش ها و اندیشه های دینی با مدل تکاملی قابل تبیین نیست و هر تلاشی در این زمینه با ناکامی مواجه خواهد شـد، در بعـد اخـلاق نیـز همـین مشـکل دامـن گیـر تکامل گرایان است و لذا داوکینز در خصوص چگونگی تبیین وجوه اخلاقی انسـان نیـز بـه طور مبسوطی بحث می کند و می کوشد به همین نحو که دربارة دین مشاهده شد، اخلاق را نیز با ایدة تکامل ، تبیین کند که بحث از آن ، مجال دیگری را می طلبد."