چکیده:
«کریستین نوربری شولتز» در تبیین نظریات خود در رابطه با معماری و بطور عام تر، «مکان»؛ وامدار اندیشه های «هایدگر» و «هوسرل» بوده است؛ چنانچه از دیدگاه وی، پدیدارشناسی معماری به مثابه پدیدارشناسی محیطی بازتعریف دارد. از سویی دیگر، روش پدیدارشناسی این توان را دارد تا به ایجاد محیطهای واجد معنا و فراخوانی «حس مکان»، «روح مکان» و «معنای مکان» بپردازد که مولفه های اساسی در هویت مکانی بشمار می روند؛ بنابراین ضرورت به تدقیق در نظریات این اندیشمند نروژی الاصل در رابطه با مفهوم «مکان و تصویر ذهنی» پرداخته شده است. بر این اساس در این مقاله در رویکردی پدیدارشناسانه، به بررسی پدیده مکان از دیدگاه نوربری شولتز پرداخته می شود تا امکان احراز و بازخوانی مفهوم مکان از دیدگاه وی ممکن شود. پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی در بستر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و با رجوع به مدارک و اسناد مکتوب و غیرمکتوب، بهره برده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه نوربری شولتز مکان، فضایی است که انسان از وجود خود آگاه است و در واقع فضا تنها زمانی که به نظامی از مکانهای بامعنا و بر انگیزاننده احساس برای ما تبدیل شود، برای ما زنده می شود و شکل می گیرد. وی در بستر برشماری سه اصل برای مکانهای بامعنا «گونه شناسی، مکان شناسی، و ریخت شناسی» اشاره دارد که «گونه شناسی» از طریق چهار محرک وجود آدمی «حالات روحی، ادراک و فهم، گفتگو و هستی با دیگران» به دست می آید. در باب «مکان شناسی» به تقسیم بندی هستومندها به هستومندهای «با هستی مستقل و مصنوعات بشری» اشاره دارد و در «رویکرد توصیفی» مکان، به چشم اندازها «چشم انداز رمانتیک، چشم انداز کلاسیک، چشم انداز کیهانی و چشم انداز ترکیبی» و مجتع های زیستی «آبادی، نهاد، شهر و غیره» و در عین حال، در «رویکرد تحلیلی» مکان، به «فضا و کاراکتر» اشاره دارد. در ریخت شناسی نیز به مولفه های فضا: «دیالکتیک درون و بیرون، مرکزیت و محصوریت فضایی، مرز و حصار فضایی» و مولفه های کاراکتر «ادراک (شناسایی) و جهت یابی» اشاره دارد.