چکیده:
این پژوهش باهدف تعیین رابطه بین سبکهای یادگیری وخلاقیت با پیشرفت تحصیلی در مدارس متوسطه شهرستان بوکان در سال تحصیلی89- 88 انجام گرفت. نمونه آماری این پژوهش شامل 400 نفر دانشآموز (229نفر پسرو171نفر دختر) بود که به شیوه نمونهگیری طبقهای– نسبتی بر مبنای جامعه آماری وبا استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد. به منظور تعیین سبکهای یادگیری آزمودنیها از آزمون کلب، برای سنجش خلاقیت از پرسشنامه تورنس و برای پیشرفت تحصیلی از معدل استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که:
- بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه وجود دارد.
- بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه وجود دارد.
- بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه وجود ندارد.
- بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه وجود ندارد.
- بین سبکهای یادگیری با توجه به جنسیت دانشآموزان تفاوت معنیداری وجود دارد.
- بین خلاقیت با توجه به جنسیت دانشآموزان تفاوت معنیداری وجود دارد.
- بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد.
در مورد مولفههای سبک یادگیری و خلاقیت برای پیشبینی پیشرفت تحصیلی مشخص شد که سه مولفه مفهومسازی انتزاعی، مشاهده تاملی و بسط با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه دارد
The Present research has been done to Study the Total Quality Management (TQM) status and presenting a proper procedure to improve it in TabrizMedicalSciencesUniversity. The methodology of the research is descriptive-survey and its aim is functional. The statistical population included all manager in the Educational & Research department، Treatment Department، Faculties & educational hospitals of MedicalSciencesUniversity which added to 300 people. The statistical sample size according to Morgan table، was 169 people. Gathering information was done by researcher- made questionnaire. The validity of questionnaire، confirmed by the ideas of supervisor and advisor professor، the reliability was calculated using cronbach’s alpha () was 0.96. Factor analysis was also used to classify the questions and the amount of KMO = 0.91 was greater than 0.5، so the number of samples were good to perform factor analysis.
Descriptive statistics was used. To respond the questions and inferential statistics t-test، one-way (ANOVA) and Pearson correlation was used to test hypotheses. The results showed that the status of components of total quality management at the University of Medical Sciences is moderate. The results of tests also، showed that among the educational administrators in terms of gender، degree، field of study، work experience، management experience، and academic rank and position there wasn’t significant relationship. But TQM regarding the managers، work position showed significant difference. As TQM in Education Development Centre (EDC) got the highest value.
خلاصه ماشینی:
"جدول 3- 4 نتایج آزمون کولموگروف اسمیرونوف برای برازندگی توزیع نرمال تجربه عینی مشاهده تأملی مفهوم سازی انتزاعی آزمایشگری فعال خلاقیت پیشرفت تحصیلی آماره کولموگروف-اسمیرنف سطح معنیداری دوطرفه تعداد 738/1 000/0 400 286/3 000/0 400 910/2 000/0 400 509/2 000/0 400 228/2 000/0 400 124/1 160/0 400 فرضیه اول: بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه وجود دارد.
جدول 2- نتایج آزمون u مان ویتنی برای مقایسه سبکهای یادگیری با توجه به جنسیت دانش آموزان متغیر تجربه عینی مشاهده تأملی مفهومسازی انتزاعی آزمایشگری فعال آماره u مان ویتنی 500/16121 00/18452 00/16130 00/16888 آماره z 031/3- 991/0- 022/3- 368/2- سطح معنیداری 002/0 322/0 003/0 018/0 فرضیه ششم: بین سبکهای یادگیری با توجه به جنسیت دانشآموزان تفاوت وجود دارد.
در فرضیه اول نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین سبکهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر و سطح معنیداری به ترتیب با توجه به جدول 1 در تجربه عینی برابر با 214/0، 001/٠ در مشاهده تأملی برابر با 210/0، 001/0 مفهومسازی انتزاعی برابر با 227/0، 001/0 و آزمایشگری فعال برابر 119/٠، 073/٠ با نمونه آماری 229 دانشآموز نشان داده باشد بین تجربه عینی، مشاهده تأملی و مفهومسازی انتزاعی با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه معنیداری وجود دارد.
و سایر مؤلفههای دیگر سبکهای یادگیری و خلاقیت (تجربه عینی، آزمایشگر فعال، سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری) از مدل رگرسیونی خارج شدهاند و با توجه به مدل نهایی رابطه میزان پیشرفت تحصیلی با مؤلفههای سبک یادگیری و خلاقیت منطقی بوده و یافتههای این پژوهش با پژوهشهای کلب(1985) که دانشآموزان در تجربه عینی، مفهومسازی انتزاعی و مشاهده تأملی بیشتر نمره میآورند و (کانو–گارسیا و هیوز، 2000) مطابقت دارد."