چکیده:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه هماهنگی خلقی، با هدف بررسی تاثیر القای خلق بر
سوگیری حافظه یادآوری شرکت کنندگان زن بهنجار انجام گرفت. برای این منظور 30 دانشجوی
زن (شامل: 10 نفر برای گروه کنترل، دو گروه 10 نفری برای آزمایش) از مجتمع فنی تبریز
انتخاب شدند. پس از انتخاب نمونه پژوهشی و القای خلق با نمایش فیلم های 10 دقیقه ای با
مضامین شاد و غمگین به دو گروه آزمایشی، واژگان مربوط به تکلیف کامپیوتری حافظه به هر
سه گروه ارائه شد. سپس، ابتدا تکلیف حافظه سرگذشتی و بعد از آن آزمون کامپیوتری حافظه
توسط گروهها، اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل نتایج این پژوهش، از تحلیل واریانس
یکراهه، و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که در یادآوری خاطرات منفی
و لغات مثبت ،(F=320/ لغات منفی ( 33 ،(F=78/ خاطرات مثبت ( 57 ،(F=120/41)
تفاوت معناداری بین گروهها وجود دارد. از آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه دو ،(F=448/29)
به دو گروهها استفاده شد که نشان داد در گروه خلق مثبت، خاطرات و لغات مثبت و در گروه
خلق منفی، خاطرات و لغات منفی بیشتری یادآوری شده است. همچنین، گروه کنترل در
یادآوری خاطرات و لغات مثبت بهتر از گروه خلق منفی عمل کرده و یادآوری خاطرات و لغات
یافته های این مطالعه، از .(P<0/ منفی در گروه عادی بیشتر از گروه خلق مثبت بوده است ( 001
نظریه هماهنگی خلق حمایت می کند. یعنی خلق مسلط می تواند اثر تسهیلی بر یادآوری خاطرات
و لغات (حافظه)داشته باشد. همچنین در راستای روشن شدن معضل "تقدم- تاخر عاطفه"، معلوم
شد که با دستکاری خلق می توان حافظه یادآوری را دستکاری کرد.
خلاصه ماشینی:
"آیزنک (2000)، بیان می کند که «اگر چه بسیاری از روان شناسان شناختی تحت تأثیر شبیه سازی کامپیوتری و پردازش اطلاعات از بررسی رابطه بین هیجان و شناخت غفلت کردند، اما علی رغم این نگرش منفی تعداد تحقیقات در مورد رابطه شناخت و هیجان در حال افزایش است که منجر به شکل گیری سه دسته از نظریات گردید: افرادی چون شاختر (1964)، لازاروس (1966)، بک (1971) پس شناختی بودن عاطفه را مطرح کرده اند، در حالی که گروه دوم بر تأثیر پردازش عاطفه مسلط و جاری بر پردازش های شناختی تأکید داشتند (به نقل از بروین 1988، ترجمه علیلو، 1376).
تیسیدل (1997) بر اساس آزمایش های القای خلق در آزمودنی های بهنجار نتیجه گرفت که می توان سوگیری های شناختی افسردگی را به عنوان اثرات موقت حالت خلقی بر فرآیند پردازش اطلاعات مفهوم سازی کرد و همچنین نشان داده اند یادآوری خاطرات خوشایند و ناخوشایند با تغییرات خلقی تغییر می کند.
این نظریه به نوعی در نقطه مقابل دیدگاه پردازش طرحواره ای قرار می گیرد که بیان می کند ساختارهای شناختی و حافظه ای از قبل موجود مسؤول سوگیری های دیده شده بر پردازش اطلاعات می باشد ولی دیدگاه هماهنگی خلق از نظریه تسهیل عاطفی مبنی بر تاثیر قابل ملاحظه خلق جاری بر پردازش اطلاعات حمایت می کند.
- با توجه به اینکه طبق نظریه های شناختی اعتقاد بر این است که سوگیری حافظه در پردازش اطلاعات نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلالات هیجانی دارد."