چکیده:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سبکهای مقابله با موقعیتهای استرسزا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافتهها بیانگر رابطه معنادار میان سبکهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلفههای سبکهای مقابله، مؤلفه مسألهمداری و مؤلفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلفه هیجانمداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. همچنین میان مؤلفههای حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجانمدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیشبینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرسزا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده میتواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین هیجانمداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
خلاصه ماشینی:
فیلازوگلو و گریوا (٢٠٠٨ ,Griva &Filazoglu )، در بررسی رابطه سبک های مقابله و حمایـت اجتماعی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه دریافتنـد سـبک هـای مقابلـه بـا کیفیـت زندگی مرتبط بودند و سبک مقابله مسأله مدار با کیفیت زندگی رابطه ای مثبت داشت .
٣. بین سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه چندگانه وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی بـا کیفیـت زندگی زنان سرپرست خانوار بود.
در پژوهش دیگـری بـر روی زنان مبتلا به سرطان سینه کرشاو، نوردوس ، کریپراچا، اسـکافناکر و مـود ( ,Kershaw, Northouse ٢٠٠٤ ,Mood &Kritpracha, Schafenacker )، دریافتند مقابله فعال با کیفیت زندگی بـالا مـرتبط بود.
خانواده پناهگاه و منبعی نیرومند برای حمایت از فرد در برابر دگرگونیهـا بشـمار مـیرونـد (٢٠٠٥ ,Vazques, Valderrabano, Fort, Lopez Gomez)، خـانواده نقـش مهمـی در چگونگی مقابله اعضایش با استرس دارد و اعضا میتوانند در شرایط تنش زا بر یکدیگر تـأثیر مثبتـی بگذارند (١٩٩١ ,Nannis &Plunket, Raymond, Moser ).
وی و فیفی (٢٠١٠ ,Feifei &Wei )، در بررسـی حمایـت اجتمـاعی و سـبک هـای مقابلـه بیمـاران همودیالیزی دریافتند میان سبک های مقابله و حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی همبستگی وجـود داشـــت .
فیلازوگلو و گریوا (٢٠٠٨ ,Griva &Filazoglu )، در بررسی مقابله و حمایت اجتمـاعی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان دریافتند سـبک هـای مقابلـه و حمایـت اجتمـاعی بـا کیفیـت زندگی مرتبط هستند و میان مقابله مسأله مدار و حمایت اجتماعی با کیفیت زنـدگی رابطـه مثبـت برقرار بود.