چکیده:
مقالة حاضر خوانشی است از کلیات نگاه هانری کربن و سید احمد فردید در باب مطالعة تطبیقی عرفان اسلامی و فلسفة آلمانی، و همچنین مقایسة نگاه دو متفکر با هم. دو متفکر در نقاط بسیاری با هم اتفاق نظر دارند؛ مثلا اینکه هر دو مطالعة تطبیقی را با نقد تاریخیانگاری شروع میکنند، هر دو دلبستة پدیدارشناسی هستند، و هر دو در تلاشاند با این مطالعات بر بحرانهای تاریخ تفکر غربی فائق آیند. در کنار این اتفاق نظرها، هر یک از آنها راه خود را در برخی مسائل از دیگری جدا میکند؛ فردید با تلقی خاصی که از تاریخ دارد حیث تاریخی افکار و اندیشهها را برجسته میکند و دائما مطالعات خود را در متن تاریخ انجام میدهد، در حالی که کربن به فراتاریخ نظر دارد. همچنین فردید مطالعة خود را با الهام از هایدگر بر اتیمولوژی متمرکز میکند، در حالی که کربن با نگاهی زبانشناسانه در پی تشکیل شبکهای مفهومی در دو ضلع مطالعه است
خلاصه ماشینی:
در مطالعة تطبیقی قرار است هـم سـانی هـا و ناهم سانی های دو مکتب ، دو فیلسوف ، دو نظریه یا دو رأی نشان داده شود، یـا مسـئله ای از یک سنت در سنت دیگر پاسخ داده شود، اما از منظر پدیدارشناسی ، این کار آن چنان که در آغاز به نظر می رسد ساده نیست ، بلکه نیازمند حصول شرط ها و پیش شرط هایی است که در اغلب موارد با دشواری رو به رو اسـت ؛ مهـم تـرین ایـن شـرط هـا، وجـود شـباهت هـا و اشتراک های ماهوی میان دو طرف مطالعه است .
کربن ، صورت خیالی شی ء نزد ابن عربی را همان وجه پدیداری شی ء در پدیدارشناسی می دانست ؛ پدیدار چیزی است که خود را ظاهر می سازد و در این ظهور چیزی را آشکار می دارد کـه نمی تواند در آن آشکار شود مگر در صورتی که در عین حل در زیر آن ظاهر پوشیده بماند (کربن ، ١٣٦٩: ٢١).
زبان در نگاه ابن عربی زبان حق اسـت و همـان طـور کـه هـر موجـودی نشـانه ای از اسم های خدا است ، حروف و اسامی که ما در زبان به کار می بندیم هم هر کدام حقیقتی در ساحت الاهی دارد، اما زبان چیزی اضافه بر همة موجودات دارد و این اضـافه خـود را در تعلقی که به انسان یافته است نشان می دهد.