چکیده:
چکیده قصههای کودکان عموما در صورت و روایت، ساده و قابل دریافت و در زیرساخت، غنی و سرشار از نکات شناختی- عاطفی و توانمایگی تأویلیاند. این قصهها گرچه در مقام ارتباط (فرم، روایت و زبان) به راحتی با مخاطب خود رابطه برقرار میکنند؛ در مقام کارکردهای پنهان و پیچیده، واجد شبکهی عظیم و گستردهای از مفاهیم، الگوها، طرحوارههای شناختی هستند بیان غیر مستقیم قصهها، ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار میدهد و از رهگذر شناخت و تغییر«طرحوارههای» منفی و ناسازگار و جایگزین کردن آنها با طرحوارههای مثبت و درمانگر، آنها را برای رویارویی با «جهانهای واقع و ممکن» آماده میکند. تاثیر داستان بر رشد کودکان به دلیل در برگرفتن استعارهها و طرحوارهها و تمهید فرایندهای رشد بسیار پیچیده است. قصهگویی با بیدارکردن نیروهای درونی کودک و استفاده از دانش طرحوارهای او، غیرمستقیم او را از موانع، تضادها و نیز امکانها و استعدادهایش آگاه میکند و او را به تفکر، تعمق و جستوجو وا میدارد. بحث «طرحواره» یکی از مباحث مهم و کانونی در حوزهی مطالعات میانرشتهای و علومشناختی است. طرحوارهها نوعی تجربه سازمان یافته و دانشهای بستهبندی شدهاند که چارچوبهای شناختی ما را به عنوان مجموعهای متشکل از ذهنیتها، تصورات، تصاویر و ارزشها و احساسات رقم میزنند. طرحواره درمانی بر این است که اندیشهها و الگوهای رفتاری منفی به نوعی با تجربههای منفی دوران کودکی مرتبطاند و چنانچه این الگوها که آنها را طرحوارههای ناسازگار مینامند، به درستی شناخته نشوند، مقابله با آنها راه به جایی نمیبرد. در این مقاله قصههای مشهور کودکان بر مبنای نظریه طرحواره و دو راه حل اساسی: «تغییر» طرحوارههای منفی و ناسازگار و «تعبیر»های مثبت و درمانگر، بازخوانی و تحلیل میشود.
خلاصه ماشینی:
این قصهها گرچه در مقام ارتباط (فرم، روایت و زبان) به راحتی با مخاطب خود رابطه برقرار میکنند؛ در مقام کارکردهای پنهان و پیچیده، واجد شبکهی عظیم و گستردهای از مفاهیم، الگوها، طرحوارههای شناختی هستند بیان غیر مستقیم قصهها، ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار میدهد و از رهگذر شناخت و تغییر«طرحوارههای» منفی و ناسازگار و جایگزین کردن آنها با طرحوارههای مثبت و درمانگر، آنها را برای رویارویی با «جهانهای واقع و ممکن» آماده میکند.
وی در کتاب کاربردهای افسون، ضمن اشاره به رابطهی قصههای پریان با روندهای روانشناختی و نقد روانکاوانه، میگوید این قصهها به کودکان کمک میکنند تا به تعبیر فروید از سیطرهی من حیوانی خود - مسائل و معضلات روانی- رها شوند» (بتلهایم،<FootNote No="157" Text="Bruno Bettelheim"/> 1381: 296-298) بیان غیرمستقیم قصهها، ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار میدهند و از رهگذر شناخت و تغییر«طرحوارههای» منفی و ناسازگار و جایگزین کردن آنها با طرحوارههای مثبت و درمانگر، آنها را برای رویارویی با «جهانهای واقع و ممکن» آماده میکند.
در دههی اخیر از رهگذر ترجمه و تألیف بین این دو حوزه پیوندهایی ایجاد شده است که رویکرد اصلی آن مطالعات میان رشتهای در حوزهی علوم شناختی (نظریهی ذهن ادبی، معناشناسی شناختی، روانشناسی شناختی، مباحث استعارهی مفهومی، بحث طرحوارهها و قصهدرمانی) و دانشهای زبانی و نقد و نظریهی ادبی است و تاکنون افرادی چون بتلهایم، زایپس،<FootNote No="161" Text="Jack Zipes"/> آسابرگر، فیشر<FootNote No="162" Text="Fisher"/> چمبرز،<FootNote No="163" Text="Chambers"/> لیپمن،<FootNote No="164" Text="Lipman"/> سیگل،<FootNote No="165" Text="Sigel"/> خسرونژاد، ناجی، مکتبیفرد، افراشی و...