چکیده:
در این مقاله، معنای زمان در فلسفهی هگل و تفکر هیدگر بررسی میشود. بعد از گزارش رأی هگل راجع به زمان، نقد بنیادین هیدگر از مفهوم زمان هگلی عرضه میشود و سپس از رأی و نظر خود هیدگر درباب زمان- که به زعم هیدگر دقیقا در تقابل با دیدگاه هگل است و زمان اصیل محسوب میگردد-سخن گفته میشود. به اعتقاد هیدگر، تلقی هگل از زمان در ادامه یا درچارچوب مابعدالطبیعی غرب است درحالی که نظر خودش در این باب از مابعدالطبیعه فراتر رفته و اندیشهای بدیع به شمار میآید.
This article compares the meaning of time in the philosophies of Hegel and Heidegger. After a review of Hegel’s view on time, Heidegger’s critique of Hegel’s opinion on this notion will be offered. Then Heidegger’s own idea on time, which is in contrast to Hegel’s, will be introduced. From the viewpoint of Heidegger, Hegel’s understanding of time is at the side of the mainstream western metaphysics. Heidegger believes that his own understanding of time goes beyond the ordinary conception of the concept in western philosophy
خلاصه ماشینی:
هگل زمان را بعد از مکان در نظر میگیرد زیرا خود مکان، اگر به طور دیالکتیکی اندیشیده شود، یعنی اگر براساس عمیقترین ساختارش اندیشیده شود، در حقیقتاش به صورت زمان آشکار میگردد.
برای هگل، مکان به هم پیوستن نقطههای قبلا متمایز و متفاوت شده، نیست بلکه مکان نخست همچون خلأ و تهی بودن نامتفاوت ظاهر میشود و تعریف نخستین مکان، نقطه یا لنفسه بودن، صرفا نفی این مکان تهی است.
2 به عبارت دیگر، ادعای هیدگر درباب زمان هگلی این است که هگل معنای کامل زمان همچون گشودگی برون خویشانه را که در زمانمندی وجودحاضر(دازاین) رخ مینماید، پوشیده و مخفی کرده و در نتیجه، دراصل، بنیاد و افق فهم وجود را پنهان کرده است.
3 اما در نظر هیدگر مادامی که پرسندهی این پرسش از حیث وجودش، ایضاح نشده باشد، خود پرسش اصلی به روشنی طرح نمیگردد، از اینرو در پی پرسش از معنای وجود، تحلیل موجودی خاص درمیان موجودات، همان که پرسندهی پرسش از وجود است و فهم وجود مشخصهی اصلی اوست، بلافاصله به میان میآید تا از طریق ایضاح و تحلیل Ibid, pp.
معنای پروا به منزلهی وجود «دازاین» عبارت است از این که آن موجودی که پروا دارد هرگز محقق یا بالفعل و تثبیت شده نیست.
گشودگی زمانمند وجودحاضر(دازاین) که هیدگر آن را زمان اصیل یا آغازین مینامد، شرط امکان وجودشناسی بنیادین و افق هرنوع فهم از وجود است.
, Heidegger and Being and Time, Routledge, 1997.
, Heidegger and Being and Time, Routledge, 1997.