چکیده:
چکیده فرهنگ احسان از موضوعاتی است که هم شناخت ابعاد آن و هم راههای تحقق آن از نیازهای ضروری بشر است. هیچ جامعهای بدون فهم و گسترش این فرهنگ به تعالی نمیرسد. ضرورت امروز و فردای جوامع بشری نهادینه کردن فرهنگ احسان است. آموزههای قرآن و عترت که ناظر به تعالی فرد و جامعه بوده، درصدد گسترش این فرهنگ در تمام زوایای زندگی مردم است. لذا پرسش اصلی این است که ابعاد انسانساز فرهنگ احسان از دیدگاه قرآن و روایتها چیست؟ خطابههای قرآنی «یا ایها الناس» و «یا ایها الانسان» ناظر به تغییر، تحول و تعالی زندگی بشر است. منشأ احسان، باور به معنویت و عمل به مقتضای انسانیت و تأله اوست. روش این مقاله به شیوة تحلیلی- توصیفی و شیوة گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای اسنادی است که با مراجعة مسئلهمحورانه به منابع دینی (قرآن و روایتهای معتبر معصومین(ع)) در چارچوب آموزههای قرآن و عترت پرداخته شده است. فرهنگ احسان در چارچوب تعالیم وحیانی قرآن و عترت که منشأ آن همان هدف خلقت انسان نیز است در چند بعد خلاصه میشود: ایمان به خدا و عمل صالح، نیکی به خلق، عفو، صفح و کظم غیظ، صبر، جهاد
خلاصه ماشینی:
فرهنگ احسان در چارچوب تعالیم وحیانی قرآن و عترت که منشأ آن همان هدف خلقت انسان نیز است در چند بعد خلاصه میشود: ایمان به خدا و عمل صالح، نیکی به خلق، عفو، صفح و کظم غیظ، صبر، جهاد واژههای کلیدی فرهنگ، اسلام، احسان، انسان، جامعه مقدمه یکی از واژههای مهمی که در قرآن کاربردهای متنوعی دارد واژة «احسان» است.
پس از واژهشناسی، به اختصار به تحلیل ابعاد فرهنگ احسان با مراجعة مسئلهمحورانه به منابع دینی (قرآن و روایتهای معتبر معصومین(ع)) در چارچوب آموزههای قرآن و عترت(ع) پرداخته میشود و درواقع در پی کشف و تحلیل ابعاد مسئله و برای نیل به این هدف، دادههای لازم از منابع کتابخانهای گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
پیشینه بهطورمشخص پژوهش مستقلی دربارة ابعاد احسان برگرفته از قرآن و روایتها ناظر به ویژگیهای فرهنگساز آن صورت نگرفته است؛ اما پیرامون موضوع احسان، متفکران اسلامی در کتابهای تفسیری، اخلاقی، عرفانی و حتی فقهی به بحث پرداختهاند یا کتابها و مقالههای ارزشمندی با رویکرد تربیتی به رشتة تحریر درآمده، لذا این مقاله درصدد تبیین ابعاد احسان با رویکرد فرهنگی است.
اینچنین است که انسان با ایمان به خدا، عمل صالح و اعتماد به وعدههای الهی به مقام والای احسان دست مییابد.
لذا برای آنان که صفات الهی را در حد ظرفیتشان در خود، متجلی میکنند نیز واژة «محسن» بهکار میرود، اگرچه که «محسن» به فرمان خدا احسان میکند؛ اما باید بداند که او به نیرو و توفیق الهی موفق به این کار شده و محسن حقیقی اوست و نیکوکاران مظاهر احسان الهیاند: «وما بکم من نعمة فمن الله» (نحل/ 53).