چکیده:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش گروهی مهارت حل مساله بر افزایش سطح کلی سازگاری و مولفه های آن در دانشآموزان دختر ناسازگار بود.
روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 1973 دانشآموز دختر 15 تا 18 ساله مقطع متوسطه شهرستان آبیک در سال تحصیلی 92-1391بود که با مراجعه به پرونده تربیتی آن ها 186 نفر و از بین آنها 60 نفر بهصورت تصادفی انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه جایگزین و پرسشنامه سازگاری دانشآموزان سینها و سینگ 1993 توسط آنها تکمیل شد. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه آموزش گروهی مهارتهای حل مساله را دریافت کرد. دادهها با تحلیل کوواریانس و اندازهگیری مکرر تحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاکی از تاثیر آموزش مهارت حل مساله در افزایش سازگاری کلی و سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی دانشآموزان گروه آزمایشی و نیز تاثیر آموزش بعد از دو ماه در دوره ی پیگیری در مقایسه با گروه گواه بود.
نتیجه گیری: چون نوجوانی، خود با ناسازگاری هایی همراه است، طبق نتایج این پژوهش می توان از آموزش حل مساله به عنوان روشی موثر جهت ایجاد سازگاری کلی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی نوجوانان بهره مند شد.
Aim: Purpose of study was to determine effectiveness of problem solving skill group training on increasing compatibility and its components in incompatible female students.
Method: Research method was quasiexperimental design with pretest، posttest، control group and follow-up after two months. Statistical population consisted of 1973 females ranging from 15 to 18 years old in 2012-2013 academic school year in Abeyek city in Iran. Referring to their educational files 186 students، and among them 60 were randomly selected and divided into two groups of 30 students to be placed in experimental and control groups، and Sinha and Singh students’ compatibility questionnaire، 1993 was completed by them. Experimental group had 8 week training sessions with duration of 90 minutes for each session. Data were analyzed using covariance and repeated measurements design.
Results: Results indicated that problem solving group training had positive effect on increasing levels of overall compatibility and consistency of emotional، social and academic groups as well as the effect of training after two months in the follow-up period in experimental group in comparison with control group.
Conclusion: Since adolescence is accompanied with incompatibilities and as the results represented، problem solving skill training can be beneficial for teenagers as an effective way to create or enhance their emotional، social، educational and overall compatibilities.
خلاصه ماشینی:
یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری کلی و سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایشی و نیز تاثیر آموزش بعد از دو ماه در دوره ی پیگیری در مقایسه با گروه گواه بود.
از آن هنگام تاکنون تأثیر آموزش این شیوه در سراسر دنیا در طیف وسیعی از زمینه ها از جمله آموزش و پرورش (بلو و پدرسن ، ٢٠١٠؛ جوناسن ، ٢٠٠٧؛ جورداک، ٢٠٠٦)، روابط اجتماعی (اوکاک، ٢٠١٠)، حل مشکلات بین فردی در روابط نزدیک ، (لانداهل ، تیوراسکوی و دزوریلا، ٢٠٠٥)، بهزیستی (نزو، نزو و دزوریلا، ٢٠٠٧) مشکلات بین فردی کودک-معلم (اوکاک، ٢٠١٠)، مشکلات زیست محیطی معلم در آموزش علوم (دوگرا، ٢٠٠٨)، موقعیت های بالینی، مشاوره و روان درمانی (دزوریلا و نزو، ٢٠٠٧؛ بل و دزوریلا، ٢٠٠٩؛ نزو و نزو، ٢٠١٠، نزو و همکاران ، ٢٠١٣)، روابط خانوادگی (شکوهییکتا و پرند، ١٣٨٧)، هوش هیجانی (اکبری، پوراعتماد و صالح صدق پور، ١٣٨٩)، بحران هویت دختران نوجوان جانبازان 25 عصمت دانش ، نرگس سلیمینیا، حوا فلاحتی...
بحث و نتیجه گیری یافته های پژوهش حاضر نشان داد آموزش حل مسأله موجب افزایش سازگاری کلی، عاطفی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان دختران نوجوان ناسازگار شده و این تاثیر تا دو ماه بعد از پایان آموزش نیز هم چنان پایدار مانده است .
با استفاده از نتایج این پژوهش و نحوه ایجاد سازگاری میتوان زمینه شناسایی، پیشگیری و از بین بردن عوامل اختلال زا را برای دانش آموزان و سایر افراد جامعه ، از طریق آموزش های حضوری و غیرحضوری مهارت حل مسأله فراهم کرد.