چکیده:
فرهنگ سازمانی همیشه به مثابه بستری برای توسعه و پیشـرفت هـر سـازمانی قلمـداد شـده است . فرهنگ سازمانی در این مقاله عامل توسعه و شکوفایی تفکر راهبردی معرفی شده است . نـوع این تحقیق مروری است و از بعد هدف نیز، به علت معرفی راه کار بـرای رهبـران و مـدیران ، کـاربردی است ؛ از حیث روش می توان گفت تحقیقی توصیفی است . در این تحقیق به بررسی نتـایج و ادبیـات پژوهش های صورت گرفته در حوزة علوم سازمانی و راهبـرد پـرداختیم و سـعی کـردیم ، بـا تلخـیص نتایج آن ها در یک جا، فرهنگ سازمانی و تفکر راهبردی را به صـورت سـاده و روان توصـیف کـرده و نقش فرهنگ سازمانی را در توسعه تفکر راهبردی بیشتر نمایان سازیم . با توجه مطالب بیـان شـده و نتایج به دست آمده از بررسی نظریات متفکران حوزة راهبرد و سازمان ، چنین اسـتنباط مـیشـود کـه نبود تفکر راهبردی کاستی اساسی سازمان ها شناخته شده است . برای از بـین بـردن ایـن وضـعیت ، پیشنهاد میشود که سازمان ها به فرهنگ سازمانی بیشتر توجه کنند؛ زیرا فرهنگ در بهبود و توسعه تفکر راهبردی افراد سازمان ، مخصوصا مدیران و رهبران ، بسیار موثر است ؛ با توجه به ایـن مطلـب ، سازمان ها برای دست یابی به این نوع طرز تفکر باید توجه بیشتری به بهبود فرهنگ جاری سـازمان کنند.
خلاصه ماشینی:
برای از بـین بـردن ایـن وضـعیت ، پیشنهاد میشود که سازمان ها به فرهنگ سازمانی بیشتر توجه کنند؛ زیرا فرهنگ در بهبود و توسعۀ تفکر راهبردی افراد سازمان ، مخصوصا مدیران و رهبران ، بسیار مؤثر است ؛ با توجه به ایـن مطلـب ، سازمان ها برای دست یابی به این نوع طرز تفکر باید توجه بیشتری به بهبود فرهنگ جاری سـازمان کنند.
(Amanor-Boadu, 2004) تفکر راهبردی برای پیدا کردن و گسترش فرصت های منحصر به فرد و برای ایجاد ارزش ، از طریق فراهم آوردن امکان گفت وگوی سازنده در میان افرادی کـه بـر روی مسـیر سـازمان تأثیرگذارند، تأکید میکند (٢٠٠١ ,CFAR).
تیموتی گالفین و مارک هرندون (١٩٩٩) اشاره کرده انـد کـه هفتاد درصد از ادغام ها و اکتساب ها به اشتراک مساعی هدف گذاریشده ، منجـر نمـیشـود؛ آن ها تحقیقات بسیاری کرده اند که نشان می دهد موضوعات اولیه و اساسی در این شکست ها مرتبط با مردم و فرهنگ سازمانی است (٢٠٠٥ ,Beatty &Hughes ) .
این نوع تأثیرگذاری نیازمند تمرکـز بـر روی بهبود مسیرهای ارتباطی درون و بین گروه های راهبـردی بـا ایجـاد فرهنـگ یـادگیری مرتبط است ، که ، در آن ، کارکنان تشویق به تقسیم دانش و تجربیات می شوند؛ آن هـا تمایـل دارند از یکدیگر درس بگیرند، الگوهای ذهنی فردی دربارة تفکر راهبردی را تقویـت کننـد و گسترش دهند و الگوهای ذهنی را در میان گروه ها در سازمان ها پرورش دهند.