چکیده:
مسئله علم پیشین خداوند و نقش آن در خلق اعمال بندگان و سرنوشت (سعادت و شقاوت اخروی) آنان به عنوان تجسم عملکرد دنیویشان، قصه ای دیرین، شیرین و دلکش و درعین حال، دقیق، ظریف و پیچیده است، در این زمینه ملاصدرا بر آن است که: اولا؛ اعمال بندگان ـ اعم از اختیاری و اضطراری ـ معلول و تابعی از تقرر و تعین پیشینشان در علم الهی است و سرنوشت (سعادت و شقاوت اخروی) آنان به عنوان تجسم اعمال دنیوی شان، ثابت و تخلف ناپذیر است. ثانیا؛ بعثت پیام آوران الهی، ارسال رسل و انزال کتب ـ با عنایت به تخلف ناپذیری اعمال بندگان و سرنوشت آنان از علم پیشین خداوند ـ جز زمینه سازی و تحریک بندگان، جهت اظهار ما فی الضمیرشان، اثر دیگری ندارد. ثالثا؛ شرور اخلاقی منتسب به بندگان ـ برخلاف شرور وجودی و طبیعی که اموری عدمی و نسبی اند ـ از قبیل امور اعتباری خلاف فرمان عقل / شرع به شمار می روند. در پژوهش حاضر سعی شده است، مدعیات سه گانه یاد شده، مورد نقد و بررسی قرار گیرد
Pre-creation knowledge of God and its role in creation of the servants’ actions and their destiny (hereafter prosperity and adversity) as embodiment of their mundane world is an old، sweet، attractive and at the same time precise، delicate and complicated story. In this regard، Mulla Sadra believes that firstly، the servants’ actions–including optional and obligatory-are effect and function of their prior existence and establishment in knowledge of God، and their destiny (hereafter prosperity and adversity) as embodiment of actions in their mundane world is fixed and inviolable. Secondly، mission of God’s messengers، sending messengers and descending books from heaven-with regard to inviolability of servants’ actions and their destiny from prior knowledge of God-have no other effects except providing the ground and impetus for servants to reveal what is in their conscience. Thirdly، ethical evils attributed to servants-unlike existential and natural evils which are nonexistent and relative affairs-including credit affairs are considered to be against reason and religion commands. The study is a critique of the above-mentioned three arguments.
خلاصه ماشینی:
"» (همان: 158 ـ 156؛ همو، 1383: 4 / 321 ـ 319) بهتعبیرحافظ شیرازی: چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند (حافظ، 1383: 417) و باز بهتعبیر ایشان: جام می و خون دل هریک به کسی دادند در دایره قسمت، اوضاع چنین باشد (همان: 349) هم ایشان در موضعی دیگر میگوید: بر عمل تکیه مکن زانکه در آن روز ازل تو چه دانی قلم صنع به نامت چه نوشت (ختمی لاهوری، 1385: 1 / 551) ختمی لاهوری در ذیل بیت اخیر مینویسد: مدار بر سابقه بسته است، که مخفی است دیده شود تا در خاتمه چه رخ نماید (همان) شیخ محمود شبستری، اختلاف بندگان، استعدادها، عملکردها، انگیزهها، ایمان و کفر و سعادت و شقاوت را نهتنها ظلم و جور از جانب خداوند نمیداند، بلکه اختلاف یادشده را عین عدل و فضل الهی بهشمار آورده و میگوید: نه ظلم است اینکه عین علم و عدل است نه جور است اینکه محض لطف و فضل است (سعادتپرور، 1384: 277) وی نیز مأمور شدن و مکلف گردیدن را با عدم اختیار سازگار دانسته و درحقیقت انسان را موجود مجبوری میداند که نام مختار و مسئولیتپذیری بر آن نهادهاند."