چکیده:
آثار ماندگار عرفانی چه در حوزة شعر و چه در نثر اغلب با استفاده از هنرهای بیانی و زبانی و به شیوة ادبیات شکل گرفته است . اشعار و امثال و گفتار و کلمات قصار و تمثیلات و تلمیحات و تعبیرات بسیار جذّاب و زیبا و حکایت های بسیار کوتاه و پر معنا از ویژگیهای مشترک ادبیات و عرفان است . صرف نظر از تفاوت در نوع نگرش و سویه نگاه به پدیده ها در ادبیات و عرفان ، اساس کنش ها و روش ها در هر دو غالبا همسان است و بنیاد بسیاری از متون مهم ادبی و عرفانی را عنصر عاطفه و اندیشه و تخیّل تشکیل میدهد. در حوزة زبان نیز بین عرفان و ادبیات تقریبا اشتراک نظر وجود دارد. جلوه های موسیقایی و بن مایه های بلاغی به طور تمام عیار و بسیار طبیعی در آثار منثور عرفانی نیز به کار گرفته شده است . تعریف دکتر شفیعی کدکنی از عرفان ، به عنوان نوعی نگرش هنری به دین ناشی از این واقعیت ها است .
خلاصه ماشینی:
» (بسطامی، ١٣٨٥: ١٨١ـ ١٨٢) در این روایت های چندگانه ،رگه های نیرومندی از نگرش شریعت گرایانه حضور دارد که البته جای تعجب ندارد، چون صوفی مطلوب بایزید آن گونه که خود توضیح میدهد کسی است که کتاب خدا را در دست راست و سنت را در دست چپ بگیرد و با چشم راست به بهشت و با چشم چپ به دوزخ نگرد و دنیا را ازار و آخرت را ردای خود کند و از آن میان مولا را خطاب کند که ، لبیک اللهم لبیک .
یک نمونه از این گونه برداشت ها، آن تداعیهای ناخود آگاه ذهنی است که صوفی را در هنگام مواجه شدن با بعضی از صحنه ها و حادثه ها و سخن های معمول روزانه ، در وجد و حال و سرور فرو میبرد و او را در تجربه ای شاعرانه مشارکت میدهد.
» (جامی، ١٣٣٦: ٢٦٥؛ قزوینی، ١٣٦٦: ١٣٩) و اسبی نیز که انا لله صاحب خود را تکرار میکند، (همان : ١١٩) و گفتگوی بایزید با سگ ، (عطار، ١٩٠٥، ج ١: ١٤٥) همه بدون تردید ناشی از نگرش صوفیانه است و این مشایخ صدای حیوانات یا زبان حال آن ها را بازگو میکنند.
بسیاری از حکایت ها و کرامت های صوفیه نیز ناشی از دید هنری به پدیده ها است که اغلب از آن به نگرش عرفانی تعبیر میشود.
بر اساس همان نگرش عرفانی ـ هنری است که عارف از زمین و زمان برداشتی متفاوت تر از آدم های دیگر میکند.