چکیده:
تاکنون با چند تصحیح از خمسۀ نظامی از جمله نسخههای وحید دستگردی، مسکو، ثروتیان و برات زنجانی آشنا بودهایم اما در سال های اخیر، تصحیح جدیدی از خمسۀ نظامی به کوشش خانم دکتر سامیه بصیرمژدهی (بازنگریستۀ استاد بهاءالدین خرمشاهی) منتشر شد که چاپ اول آن در سال 1383 و چاپ دوم در سال 1388 توسط انتشارات دوستان به بازار کتاب ارائه شد؛ این تصحیح بر اساس نسخۀ معروف به سعدلو، مربوط به قرن هشتم هـ. ق. و با مقابله با نسخههای کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، وحید دستگردی و آکادمی علوم اتحاد شوروی انجام شده است. مصحح معتقد است یافتهها و ادراکات ایشان از ابیات، به کار بردن صحیحترین و فصیحترین نسخهبدل ها و توجه به قوانین قافیه، اسالیب شعر، عروض و سایر فنون بدیعی و بلاغی و همچنین استفاده از نسخۀ سعدلو به عنوان اساس کار، تصحیح ایشان را منقحتر و به نسخۀ اصل نظامی، نزدیکتر ساخته است.اما اگر چه تصحیح مذکور، متأخر است و مصحح میتوانست علاوه بر در دست داشتن دو نسخۀ معتبر وحید و مسکو، از دستاوردهای علوم جدید نیز بهره برد و کاری بهتر از پیشینیان ارائه دهد، متأسفانه جزء پر اشکالترین نسخههای تصحیح شده از پنج گنج نظامی است. نگارنده ضمن اشاره به ابیاتی از تصحیح ایشان و مقایسه آنها با نسخههای وحید و مسکو در پی آن است تا بیاعتباری این تصحیح از خمسۀ نظامی را نشان دهد. همچنین بر خلاف سخن مصحح دربارۀ توجه به اسالیب و فنون شعری، خواننده پس از توجه دقیق به این تصحیح درمییابد که مصحح نسبت به این قواعد و حتی واژهشناسی و فضای شعری نظامی، تبحر لازم را ندارد.
Until now we have been familiar with several corrections of Nizami’s Khamseh like Vahid Dastgerdi، Moscow، Servatian and Barat Zanjani but in recent years a new correction has been published by Samieh Basir Mozhdehi (reviewed by Baha al-Din Khoramshahi) whose first and second imprints were published by Dustan publishing in 1383 and 1388 respectively. Such correction has been done based on the so-called version of Sa’dloo (due to the fact that this version has been found in a family with the very name) which belongs to eight century (A.H) and via contrasting with versions of central library of Tehran University، Vahid Dastgerdi and Russian Academy of Science. The author thinks that her findings and understandings of the verses، using the most correct variants (in her view)، considering the rules of rhyme، styles of poetry، prosody and other rhetorical techniques، and using the version of Sa’dloo as the basis of her correction have altogether made her correction more authentic and closer to the main version of Nizami’s work. It should be mentioned that although this correction is recent and could apply the results of new sciences besides having access to two authentic versions of Vahid and Moscow to provide a better work than the predecessors’، it is unfortunately one of the corrections with most mistakes and problems. While indicating to some verses in this correction and comparing it with the versions of Vahid and Moscow (that the corrector has acknowledged her correction has been contrasted particularly with these two ones)، this research aims to show that such correction is not authentic. The important point is that، contrary to the words of author about paying attention to poetic styles and techniques، the reader finds out after close reading that unfortunately the corrector lacks sufficient knowledge about such rules and even the morphology and poetic space of Nizami.
خلاصه ماشینی:
( نظامی در بارۀ آفرینش هفت آسمان و زمین چنین میسراید: زین دو سه چنبر که بر افلاک زد هفت گره بر کمر خاک زد (وحید، 1363: 1/5) در نسخۀ بصیرمژدهی و مسکو در مصراع دوم، به جای «کمر خاک»، «قدم خاک» آمده است: هفت گره بر قدم خاک زد (بصیرمژدهی،1383: 18؛ مسکو، 1387: 4) توضیح: شاید در نظر اول، ضبط نسخهبدل «قدم خاک» در نسخۀ بصیرمژدهی به جای «کمر خاک» به لحاظ گره به قدم خاک زدن و ساکن فرض شدن زمین نزد قدما، درستتر بنماید اما نظامی در اقبالنامه نیز برای خاک(زمین) و ساکن بودن آن، از مضمون «کمربستگی» استفاده کرده است: چو خاک از سکونت کمربسته باش شتابان فلک شد تو آهسته باش (وحید، 1363: 3/163) در واقع نظامی هفت آسمان را هفت حلقه فرض میکند که دور کمر خاک(زمین) را بستهاند و زمین در مرکز این دوایر، همچون نقطه، ساکن گشته است؛ بنابراین تعبیر «کمربستگی» برای زمین به عنوان مرکز وجود، از ترکیب «بسته بودن قدم» بهتر مینماید.
( نظامی در بارۀ ناتوانی زبان از توصیف خداوند میگوید: پای سخن را که دراز است دست سنگ سراپردۀ او سر شکست (وحید، 1363: 1/6؛ مسکو، 1387: 4) در نسخۀ بصیرمژدهی در مصراع دوم، به جای «سر شکست»، نسخهبدل «برشکست» آمده که قطعا غلط است؛ زیرا اول این که با نسخهبدل «سر شکست»، همحروفی (واجآرایی) زیبایی بر اساس تکرار صامت «س» برقرار میشود که واژۀ «بر» از این نغمۀ حروف میکاهد؛ دوم این که واژۀ «سر» با واژگان «پای» و «دست» تناسب دارد؛ سوم این که «پا» میشکند و «بر نمیشکند»؛ چهارم این که «سر شکستگی» پای سخن، استعارۀ مکنیه دارد؛ پنجم این که «سر شکستگی» به جز معنای ظاهری، به معنای «خجالتزده شدن» نیز ایهام دارد.