چکیده:
ارتقای سطح کیفی مناطق مرکزی شهر، از اهداف اساسی مدیریت و برنامههای شهری است تا با اتخاذ رویکردهای سنجیده موجب تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی این بافت ها گردد. این موضوع زمانی اهمیت می یابد که به دو نکته عمده توجه داشته باشیم: اول اینکه توانایی این بافتها در تامین نیازهای معاصر شهروندان در طول زمان کاهش یافته است و به تبع آن کارایی بافت و کیفیت زندگی نیز در سطح پایینی قرار دارد و موضوع ترک شدن، به شدت این بافت ها را تهدید می کند، ثانیا بافت های کهن، نماد تاریخی شهر محسوب میشوند که یک شهر هویت خود را از آن به عاریت میگیرد. مجموعه حسن پادشاه تبریز نیز با توجه به قرارگیری در بافت مرکزی شهر از این قاعده مستثنا نخواهد بود. اما طرح ها و اقدامات شهری با اتخاذ برخی سیاست ها نظیر توجه به حومه ها و توسعه برون شهری به توسعه نامتوازن شهری دامن می زنند که تهدیدی در راستای پوسیدگی شهر از درون خواهد بود. لذا این سوال در ذهن متبادر میشود که ارزش محلات مرکزی شهر تبریز طی دهههای اخیر افول کرده یا ارتقا یافته است؟ فرض این است که بسط برون شهری که خود تحت تاثیر اقدامات مدیریت شهری است، عاملی موازی در تنزل ارزش بافتهای مرکزی شهر محسوب می شود. بنابراین بررسی روند تغییرات در کیفیت بافتهای مرکزی شهر تبریز در اثر اقدامات مدیریت شهری و اجرای برنامه های شهری طی 25 سال اخیر، انگیزه نوشته حاضر است. برای حرکت در راستای هدف پژوهش، از روش داده گیری ترکیبی (اسنادی و میدانی) استفاده شده است و روش مطالعه و تحلیلهای پژوهش مبتنی بر روش تطبیقی- استقرایی و تحلیل روند بوده است. یافتهها بیانگر آنست که موضع دوگانه مدیریت شهری تبریز در قبال بافتهای مرکزی و حومه شهری، موجب تنزل ارزش بافت های مرکزی شهر از جنبه های مختلف اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و ... شده است.