چکیده:
در این مقاله شکل گیری اولین دولت مدرن در ایران در چارچوب تحلیل ساختار و عاملیت مورد بررسی جامعه شناختی قرار گرفته است. هر ساختی از کنش های پیوسته نیروهای اجتماعی شکل می گیرد و زمینه ای می شود برای کنش های آتی؛ از سوی دیگر هر کنشی نیز درون یک ساخت صورت می پذیرد که می تواند آن ساخت را تداوم بخشد یا ساختارشکنانه به گسست از آن بینجامد. در این مقاله، تاثیر دیالکتیکی یادشده را به گونه ای واکاوی می کنیم که ساختارهای اجتماعی در آستانه کشاکش های فرایند تجدد در ایران پس از صدور فرمان مشروطه زمینه ساز کنش های سیاسی بحران آفرینی می شود که در نهایت، نیروهای اجتماعی برای غلبه بر آن بحران ها به ساختی اقتدارگرایانه از سیاست روی می آورند. ساختار نظری این پژوهش با استفاده از نظریه «دولت» برتران بدیع و پی یر بیرن بوم شکل گرفته است. فرضیه تحقیق عبارت است از: میان بحران های اجتماعی و ساختار دولت رابطه وجود دارد. با استفاده از روش تاریخی (اسنادی) داده های مربوط به فرضیه تحقیق گردآوری شده و با روش تاریخی- موردی در چارچوب منطق قیاسی- قانونی، داده ها مورد تحلیل تبیینی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تراکم بحران های اجتماعی در ایران موجب تضعیف جامعه مدنی شده و گرایش نیروهای اجتماعی به تمرکز قدرت برای حل بحران های جامعه، زمینه های سربرآوردن دولت حداکثری در ایران را فراهم کرده است.
خلاصه ماشینی:
"(c٦): در شرایطی که جامعۀ مدنی قادر به حل بحران های اجتماعی نبود و مجلس ، مهم ترین نهاد مشروطیت ، در فترت به سر میبرد، نیروهای اجتماعی به سوی تمرکز قدرت گرایش یافتند و با اقدام به کودتا، تشکیل ارتش ملی، سرکوب قیام های محلی، اصلاح و سامان مالیۀ کشور و پایان دادن به دوگانگی قدرت با خلع قاجاریه ، شرایط استقرار دولت مقتدر در ایران را فراهم کردند.
بـا ایـن اسـتدلا ، فرضـ یۀ تحقیـق مبنیبر وجود رابطه میان بحران های اجتمـاعی و ماهیـت دولـت مشـروطه در ایـران اثبـات و چارچوب نظری این تحقیق تأیید میشود که در آخرین فرمول بندی به شرح زیر است : [(دولت حداکثری) ـ (تمرکـز قـدرت ٿ فقـدان جامعـه خـودگردا ) ـ (شـکاف هـای اجتماعی ٿ بحران های بین المللی ٿ بحران های سیاسی)] ٦.
در جنبش مشروطیت ایران کنش های سیاسی ساختارشکنانۀ ائتلاف مشـروطه خواهـان بـه گسست از ساختار سیاسی کهن انجامید؛ امـا شـرایط بحـرا آفـرین و شـ دت درگیـری میـان بازیگران قدرت موجب شد تا آنان کنش های سیاسیشان را به گونه ای سازمان دهند که در میان امکان های متفاوت از ساختار سیاسی، نخستین دولت مدرن در ایران در سـاختی اقتدارگرایانـه با ماهیت حداکثری شکل گیرد و فرایند تجدد در ایران از طریق دولتی تحقق یابد که علاوه بـر حوزة سیاسی، در حوزة عمومی و حتی حوزة خصوصی مانند نوع پوشـش ، سـبک زنـدگی و زبان و گویش مردم نیز حاکمیت داشته باشد."