چکیده:
ابو عیسی وراق، از معتزلیان شیعه شده ای است که نه تنها تغییر نگرش و گرایش او به مذهب حقه امامیه، مناقشه برانگیز بوده و حتی اتهام ها و اظهارنظرهای تند معتزلیان را در پی داشته، بلکه رویکردها و دیدگاه های کلامی او در راستای تبیین آموزه های شیعه نیز افزون بر جالب توجه بودن، توجه و حساسیت بسیاری از اندیشمندان شیعی را برانگیخته است. در این مقاله به بررسی برخی دیدگاه ها و رویکردهای وراق و سهم و نقش احتمالی او در گرایش کلام امامیه به اندیشه های اعتزالی پرداخته می شود.
Abu Isa Warraq a Mutazilite who converted to Shīʿism and his change of mind and tendency to the True school of Imamiyyah arouse much controversy، accusations and even sharp criticisms of Mutazilites. His Kalām approaches and attitudes in accounting for Shiite doctrines are interesting and drew the attention of many Shiite thinkers. This article is to study some of Warraq's views and attitudes and his possible part in drawing on Mutazilite thoughts in formulating the Imamiyyah Kalām.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق با نقد و درنهایت، رد فرضیۀ نخست تلاش میکند تا این فرضیه را اثبات کند که ابو عیسی وراق در دورانی که کلام امامیه - در نیمه نخست سدۀ سوم هجری- دورۀ رکود خود را میگذراند، بر اساس دیدگاههای متکلمان امامیه در کوفه، به دفاع از اندیشۀ امامیه پرداخته و در اینباره اندیشهورزی کرده است و به نظر میرسد که او در این مسیر - به ویژه در بحث امامت- علقه و علاقۀ بیشتری به هشام بن حکم داشته است.
بررسی گزارشها در ارتباط با وراق و مدرسۀ کوفه را میتوان از منظری دیگر مورد توجه و بررسی قرار داد و آن دفاع وراق از متکلمان کوفی امامیه است؛ به این صورت که برخی از گزارشهای وراق دربارۀ هشام در واقع نقد گزارشهای معتزلیان است.
این نکته میتواند به میزان گرایش و توجه وراق به مدرسۀ کلامی کوفه تأثیرگذار باشد؛ زیرا دفاع ابن راوندی از هشام بن حکم و پذیرش اندیشههای او متأثر از استادش (وراق) بوده و حتی به واسطۀ وراق به مذهب تشیع گرویده است (نک خیاط، بیتا: 227).
این گزارش نشاندهندۀ تقابل آموزههای توحیدی و عدلی هشام و وراق با معتزلیان است و از سوی دیگر، هشام بن حکم مانند دیگر متکلمان امامیه در کوفه مواضع شناخته شدهای در برخی مباحث کلامی داشته که معمولا در کل همسان با دیدگاههای دیگر متکلمان امامیه است؛ مباحثی چون اسماء و صفات و رابطۀ آنها با خداوند متعال (مثل علم الاهی)، استطاعت، مشیت عامه، قضا و قدر، جبر و اختیار، و معرفت.