چکیده:
عبدالله بن ابی یعفور از شمار اندک اندیشمندانی بود که همواره مورد تکریم امام باقر و امام صادق8 بودند. با این همه، اما ابعاد فکری و کلامی او چنان که باید و شاید مورد تحقیق قرار نگرفته است. گستره شناخت امروزین ما از او به تبحر وی در دانش قرائت قرآن، فقه و وارستگی اخلاقی محدود و خلاصه شده است. حال آن که تلاش های اعتقادی او در تبیین معارف اهل بیت: چشمگیر بوده و بعد کلامی او را آشکار می کند. این نوشتار با نگاهی به تاریخ تفکر امامیه و بازنمود فعالیت های اعتقادی عبدالله بن ابی یعفور در پی آن است تا نشان دهد که وی نه تنها محدثی بزرگ بلکه متکلمی برجسته است که به ترویج اندیشه امامیه در حوزه های مختلفی چون امامت اهتمام داشته و البته در شیوه و روش با متکلمان نظریه پردازی چون هشام بن حکم متمایز و متفاوت دارد.
Abdullah ibn Abi Yaʿfour is among few thinkers who were always respected by Imam Baqir and Imam Sadiq، his Kalām and intellectual dimensions were not explored as it should have. The extent of our knowledge of him nowadays is limited to his immense knowledge in recitation of holy Quran، fiqh and moral purification whereas his doctrinal efforts in explaining the teachings of Ahl al-Bayt (PBUT) are remarkable and reveals his Kalām dimension. By taking a glance at the history of Imamiyyah ideas and thoughts and presenting doctrinal activities of Abdullah Ibn Abi Yaʿfour، this article is to show that he is not only a great traditionist but a prominent theologian as well who applied himself to disseminate the thought of Imamiyyah in different fields such as Imamate، though in comparison with such theorizing theologians as Ibn Hisham a different judgment should be made.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار با نگاهی به تاریخ تفکر امامیه و بازنمود فعالیتهای اعتقادی عبدالله بن ابی یعفور در پی آن است تا نشان دهد که وی نه تنها محدثی بزرگ بلکه متکلمی برجسته است که به ترویج اندیشه امامیه در حوزههای مختلفی چون امامت اهتمام داشته و البته در شیوه و روش با متکلمان نظریهپردازی چون هشام بن حکم متمایز و متفاوت دارد.
برای شناخت رویکرد کلامی این جریان بایسته است شاخصههای کلام در فعالیتهای ایشان مورد بازخوانی قرار گیرد؛ شاید این شاخصهها جنبۀ اثباتی داشته باشند، مانند فراوانی روایات اعتقادی، پرسشهای اعتقادی از امام، ارتباط با سران دیگر جریانهای معاصر، توصیفات امام و صاحبان رجال و فهارس دربارۀ آنان و احیانا آثاری که به نام آنان به ثبت رسیده است و شاید دارای جنبۀ منفی باشند، مانند رویارو نشدن با خصم در عین برخورداری از توان مناظره، صاحب مقاله نبودن در عین قدرت داشتن در پردازش مطلب، حاشیهسازی نکردن و استفاده به هنگام از محکمات و متشابهات اعتقادی در روایات و ثبت نشدن فرقهای به نام ایشان.
از اینرو، هرچند به نظر میرسد پارهای از روایات ابن ابی یعفور در موضوعات مختلفی در گذر زمان از بین رفته باشد، ولی درصد بالایی از همین تعدادی که به دست ما رسیده است، در باب اعتقادات است که از دغدغههای اعتقادی او حکایت دارد.
پرسشهای اعتقادی با نیم نگاهی به مجموع روایات ابن ابی یعفور این واقعیت خود را آشکار میکند که او نه تنها به فقه و علم قرائت قرآن اهتمام داشته، بلکه مسائل اعتقادی و چارهیابی برای برون رفت از اختلافات فرقهای روزگار وی، در منظومه فکری او از مهم ترین مسائل بوده است.