خلاصه ماشینی:
هـ) اما در جایی دیگر، او اهدافی بنیادین و اساسی را برای شعر نسبت میدهد، نه اهدافی صرفا لفظی؛ روبورتلو اعلام میکند که مهارت و وظیفه شاعر منوط به چیزی بسیار خاصتر است: تبدیل اشیاء به آنچه که نیستند: شاعر اشیاء معمولی و پیش پا افتاده را به اشیاء والامرتبه و اشیاء بی اهمیت را به اشیاء مهم، تبدیل میکند و به اشیاء خستهکننده و ملالآور نیروی حیات میبخشد(27) اگر اشیاء در یک اثر شعری ذاتا جدی، خوشایند، غمانگیز یا مجلل باشند و این حالتهایشان ناشی از مهارت شاعر نباشد، در این صورت ارزش هنر یک شاعر چه چیزی خواهد بود.
د) علیرغم این که او هنرمند را به عنوان یک خالق میدانست، با این همه همچنان تاکید داشت که شعر تابع قوانین است: «در هر نوعی از اشیاء چیزی اساسی و درست وجود دارد، بقیه اشیاء باید منطبق بر این الگو و اصل باشند.
سودمندی شعر، اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، عرضی است، اما لذت در شعر ذاتی است: بیتردید، همانگونه که ارسطو گفت ، شعرجهت ایجاد لذت برای مردم سروده میشود.
شعر برای کاثارسیس یعنی تطهیر ذهن نیز سروده میشود، اما این نیز نوعی لذت است.
تثبیت اشیاء به واسطه هنر، اندیشهای مورد علاقه در دوران باستان بود، اما شاید کاستلوترو نخستین فردی بود که آن را مبنایی برای تقسیم هنرهای مختلف قرار داد.
در میان کسانی که در قرن 16 درباره فن شعر نوشتند، تعدادی شاعر نیز وجود داشت که تنها یکی از آنها دارای اهمیت و شهرت زیادی بود: تورکوئاتو تاسو(Torquato Tasso , 1544- 1595)، سرایندة شعر حماسی «اورشلیم آزاد شد» (Jerusalem Liberated).