چکیده:
افسانة سلتی تریستان و ایزوت که حدودا صد سال پس از منظومة ویس و رامین فخرالدین
اسعد گرگانی به نظم در آمده است، از شاهکارهای ادب عاشقانة قرون وسطی در شمال
فرانسه و انگلستان و ایرلند محسوب می شود. این افسانه ظاهرا در ابتدا به صورت روایتی
قدیم ترین اثری که از این مجموعه به جا مانده » . شفاهی در میان تروبادورها رایج بوده است
از شاعری به نام برول است که در حدود سال 1150 میلادی( 541 ه .ق) آن را به رشتة نظم
کشید و اندکی بعد، یعنی در حدود سال 1170 میلادی ( 561 ه .ق)، شاعر دیگری به نام
توماس به نظم آن پرداخت، اما هیچ یک از این دو منظومه به صورت کامل در دست نیست.
از منظومة برول سه هزار مصراع و از توماس نیز قریب همین مقدار باقی است و قسمت
اول هر دو منظومه افتاده است»که البته « از روی ترجمه آلمانی منظومه توماس می توان
قسمت های افتاده داستان را دریافت و نقص آن را رفع کرد»(بدیه ب - ت)
این داستان نخستین بار در سال 1334 به قلم پرویز ناتل خانلری از روی متن بازنویسی شده
ژورف بدیه به فارسی ترجمه شد. بدیه از متخصصان ادبیات قرون وسطی در اواخر قرن
نوزدهم بود که با استفاده از متون برول و توماس و با بهره گیری از ذوق و تخیل خود به
بازنویسی داستان به زبان فرانسه پرداخت. ترجمة دیگر این داستان را فریدة مهدوی دامغانی
در سال 1383 از روی متن بازنویسی شدة رنه لویی ارائه کرده که از ترجمة قبلی اندکی
مفصل تر است.
طرح اصلی یکسان و برخی حوادث مشترک تریستان و ایزوت با ویس و رامین باعث شده
است که، با توجه به تقدم زمانی ویس و رامین، محققانی چون ر. زنکر، هرمان اته، یان ریپکا
و پیر گاله منظومة ایرانی را الگوی افسانة اروپایی بدانند.
از آنجا که زنان نقش آفرینان اصلی هر دو منظومه اند، در این مقاله کوشش شده است که با
بررسی زمینه های شکل گیری عشق به ایشان و نیز بررسی و مقایسة تطبیقی شخصیت های
مونث دو داستان، وجوه اشتراک و افتراق این دو افسانه و تفاوت های فرهنگی زمینه ساز آنها
بهتر مشخص شود.
خلاصه ماشینی:
نقش زنان در دو داستان تریستان و ایزوت و ویس و رامین علیرضا شادآرام ١* محمد رضا نصر اصفهانی ٢** غلامحسین شریفی ولدانی ٣*** چکیده افسانه سلتی تریستان و ایزوت که حدودا صد سال پس از منظومه ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی به نظم در آمده است ، از شاهکارهای ادب عاشقانه قرون وسطی در شمال فرانسه و انگلستان و ایرلند محسوب می شود.
تریستان و رامین هر دو پس از آنکه کار به نهایت سختی می رسد با لباس مبدل وارد قلعه شاه می شوند و با معشوقه خود ملاقات می کنند، با این تفاوت که تریستان به طریق عشق های عذری ١ مرگ خویش را پیش بینی می کند و به ایزوت وعده می دهد که بسیار زود او را به سرزمین پر برکتی ببرد که هرگز هیچ کس از آن باز نمی گردد (٣٣١)، در حالی که رامین خزانه موبد و ویس را با خود از قلعه خارج می کند و آماده می شود که به کار موبد برای همیشه پایان دهد.
عشق در ویس و رامین به انسجام درونی و بیرونی عشاق منجر می شود در حالی که در تریستان و ایزوت بدون توجه به این نکته که «انسان در روان کاوی از نظر هندسی بخش پذیر نیست » (بارت ٣٧) جدایی میان عالم درون و برون و در نتیجه مرگ را به همراه دارد.