چکیده:
از رویکرد جامعه شناختی، فیلم ها تصورات ما درباره مسائل بنیادین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بازنمایی می کنند و به شیوه هایی که ما درباره این مسائل می اندیشیم، شکل می دهند. در میان مسائل بنیادینی که فیلم ها به بازنمایی و برساخت آنها می پردازند مقوله مصرف از جایگاه مهمی برخوردار است که در مناسبات شخصیت های فیلم ها با کالاهای مصرفی تجلی می یابد. مقاله حاضر می کوشد تا چگونگی بازنمایی مصرف در فیلم های سینمایی دوره سازندگی را مورد مطالعه قرار دهد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مصرف چگونه در فیلم های سینمایی دوره سازندگی (1368 تا 1375)، بازنمایی و با هویت های اجتماعی کنشگران فیلم ها گره خورده است؟ روش تحقیق در این مطالعه، روش تحلیل نشانه شناسی است که با به کارگیری آن، چهار فیلم سینمایی ساخته شده در این دوره مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهند که در فیلم های سینمایی این دوره، مصرف دلالت مند شرم زدگی است؛ بدین معنا که شخصیت های فیلم ها از مصرف گرایی خود شرمسارند و ضمن نگاه به مردم فقیر طبقه پایین و مصرف محقرانه آنها، خود را سرزنش می کنند.
From sociological point of view، films represent our conceptions of fundamental social، economic and political problems and shape the ways we think about these problems. Among the fundamental problems that film represents، the issue of consumption is of high significance which is reflected in the relationship of film personages with the consumer goods. The present article is an attempt to explain the way of representation of consumption in cinematic films of the Reconstruction Era. The main question of the present paper is: how consumption is represented and intertwined with the social identity of the actors in the cinematic films of the Reconstruction Era (1989-1996) Research methodology employed in this research is semiotics through which four films produced during the period under study have been analyzed. The findings of the research indicate that connoted consumption is shameful، i.e. the personages of the film are shameful of their own consumerism and censure themselves when they look at the poor people of the lower stratum and their low consumptions
خلاصه ماشینی:
در همين زمينه ، جامعه شناســان کوشيده اند تا مقوله مصرف را در همه سطوح اجتماعي مورد بررسي قرار دهند و يکي از عرصه هاي بسيار مهم مطالعه مصرف ، عرصه رسانه هاي جمعي به خصوص ســينما بوده اســت که به گونه اي بي واســطه با فرهنگ مردم سر و کار دارد و آن را هدايت مي کند.
برخي از محققان ، نوعي چرخش ارزشي درباره مقوله مصرف را بين دهه اول و دوم پس از انقلاب مشــاهده کرده اند، از نظر اين محققــان منتقــد، فيلم هاي دهــه اول انقلاب ارزش هاي انقلابي و زندگي ساده زيســتانه را بازنمايــي کــرده ، اما در عوض ، برخي فيلم هاي دهــه دوم انقلاب ، رواج دهنده فرهنگ تجمل طلبي بوده اند (رفيع پور، ١٣٧٨).
اين محققان برآن اند که طي دو دهه گذشته به خصوص ، بسياري از فيلم هاي ايراني به محملي براي نمايش زندگي طبقه مرفه بدل شــده اند و تبار چنين گرايشــي به مصرف و تجمل گرايي در فيلم ها نيز به دوره موســوم به سازندگي بازمي گردد.
بديــن ترتيب ، بودريار به اين نتيجه مي رســد که مصرف در جامعه مصرفي مدرن به زبان ، رمزگان و نشانه تشخص و تمايز بدل شده است و همه چيز در اين جامعه از جمله تبليغات به شخصيت سازي و تشخص بخشيدن به خود از طريق مصرف ارجاع مي دهند و جست وجوي کوچک ترين تمايزهاي کيفي که براساس آنها سبک زندگي و منزلت اجتماعي مشخص مي شود، در دستور کار قرار داده مي شود: «سيگار کنت بکشيد» «هنرپيشه پيش از ورود به صحنه سيگار کنت مي کشد، اتومبيل ران پيش از بستن کاسک خود سيگار کنت مي کشــد؛ نقاش پيش از امضاي تابلوي خود ســيگار کنت مي کشد...