چکیده:
بازتاب سخن و اهمیت آن، از آغاز تا کنون در آثار شاعران و نویسندگان، شایسته تأمل است. در این میان نظامی گنجوی، شاعر داستانپرداز قرن ششم هجری، در منظومههای پنجگانه خویش به سخن، شعر و شاعری با دیدی انتقادی نگریسته؛ هرچند آراء و نظریات او به صورت پراکنده در اشعارش جلوهگر شده است لیکن میتوان با گردآوری آن ابیات به ژرفای بنیاد فکری او درباره ماهیت سخن پی برد.در این جستار سعی شده است با آوردن مقدماتی در موضوع سخن و معرفی اجمالی سخنسرای گنجه و اسلوب شعر او، دیدگاه وی در پیوند با ابعاد گسترده سخن، با ذکر شواهدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"ب - 5) انتقاد از شاعران مداح نظامی شاعری مداح نیست و از اینکه سخن را در خدمت مدح و ستایش شاهان به خدمت بگیرد، بیزار است؛ معتقد است که مداحان رونق و ارزش سخن را از بین بردهاند: «چشمه حکمت که سخندانی استآب شده زین دو سه یک نانی است آن که درین پرده نواییش هستخوشتر ازین حجره سراییش هست با سر زانوی ولایتستانسر ننهد بر سر هر آستان» (نظامی، 1386: 19) در ادامه میگوید وقتی شاعران مداح و سخنآرا، سخن را که بهمنزله میوه دل است و به اندازه جان قیمت و ارزش دارد، در برابر نعمتهای مادی بیارزش میکنند دیگر آبرویی برای آن نمیماند، حتی از آنها به فلک شکایت میکند که کار سخن از دست شد و نزدیک است نابود شود: «رای مرا این سخن از جای بردکآب سخن را سخنآرای برد میوه دل را که به جانی دهندکی بود آبی چو به نانی دهند؟ ای فلک، از دست تو چون رستهانداین گرههایی که کمر بستهاند؟ کار شد از دست به انگشت پایاین گره از کار سخن واگشای» (همان: 20) نظامی سخن و شعر را مانند روز میداند که هر کس آن را در برابر زر از دست بدهد مانند این است که در شبافروز خود را بدهد و به جای آن سنگ بگیرد و در پایان نتیجه میگیرد که علت اینکه شاعران و سخنوران با همه والایی مقام، خوار شمرده میشوند، مزدوری تعدادی از آنهاست که با فرومایگی چشم به دست شاهان و قدرتمندان دوختهاند و سخن را به خاطر آنها آلوده میکنند، ولی آنها نیز پایان خوشی ندارند چرا که بازپسین لقمهای که از ممدوح نصیبشان میشود شمشیر است: «هر که به زر سکه چون روز دادسنگ ستد در شبافروز داد لاجرم این قوم که داناترندزیرترند، ارچه به بالاترند آن که سرش زرکش سلطان کشیدبازپسین لقمه ز آهن چشید» (همان) ب - 6) شعر و شرع در ادب قدیم مهمترین مسألهای که در نقد معنایی شعر مطرح بوده است، مسأله دینی یا غیردینی بودن شعر و به طور کلی نسبت شعر با شرع بوده است."