چکیده:
در این جستار کوشش میشود با تجزیه و تحلیل خاطرهنویسی در ادبیات فارسی، ساختار خاطره و شیوه بازنویسی و تکنیک، نمودهای زبان، لحن و زاویه دید بررسی شود. نتایج حاصل نشان میدهد که خاطرهنویسی گونهای ادبی است که اگر چه در سنت ریشه دارد، اما بستر تکامل آن دنیای جدید است و برای آن سه زیر شاخه قائل میشوند: خاطرات مکتوب، خاطرات شفاهی و یادداشتهای روزانه. خاطرهنویسی بر توصیف استوار است و کاربرد صور خیال در آن کمتر از گونههای دیگر ادبی است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به دیدگاههای مختلف که در باب "خاطره" وجود دارد، سه گونه تعریف از خاطرهنویسی و خاطرهنگاشتهها میتوان ارائه داد: الف-1) خاطرهنویسی، نگارش حوادث و حالات و ماجراهایی است که خاطرهنویس در جریان وقوع آنها حضور داشته است.
به عبارت دیگر، خاطره نویس در حالی اقدام به نگارش میکند که حادثه به سر آمده و مدت زمان قابل توجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطرهنویسی با عنصر "تداعی" و "به یاد آوردن" قرابت ویژه دارد.
اما یادداشتهای روزانه زمانی به تحریر در میآیند که هنوز واقعه سرانجام نیافته و نویسنده لحظه به لحظه و ساعت به ساعت اقدام به ثبت آنها میکند؛ در نتیجه به هنگام نوشتن، حوادث برای نگارنده صورت خاطره به خود نمیگیرند.
خاطره نوشتهها بیشتر زمانی شکل میگیرند که واقعه سرانجام یافته و نگارنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات میکند و در چنین محیطی امکان گزینش سوژههای ناب و موضوعات جذاب و نیز امکان استفاده بیشتر از آرایههای ادبی را دارد، اما کسی که در کار نگارش یادداشت روزانه است تا حدود زیادی از این دو امکان محروم است.
در خاطرهنویسی راوی در بطن حادثه حضور دارد و نوشته از خیزشهای ذهنی او که برگرفته از واقعیت است، شاخ و برگ میگیرد؛ اما ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه روایت گر جزئیات و حوادثی است که او نیز در کنار آنها بوده است."