چکیده:
برخلاف رویکرد سهبعدی حاکم بر جامعهشناسی موجود، این مقاله ابعاد جامعه را چهاربعدی (خداوند، انسان، زمین، و پیوند) به تصویر میکشد و با بهرهگیری از سخنان حضرت علی( به کمک روش «تحلیل محتوای کیفی»، نشان میدهد که هر چهار بعد جامعه، با تفاوتهایی، به شکل طولی، بر فکر و روحیات انسان اثرگذارند. اثرگذاری خداوند متعال حتمی و قاطع بوده، در همة عوامل دیگر جاری و ساری است، هرچند در خصوص افعال اختیاری انسان، این اثرگذاری از مسیر ارادة انسانی، اعمال میشود، اگرچه، همانجا نیز خداوند حضور دارد. در مرحلة بعد، اثرگذاری انسان قرار دارد که به موجب اختیار و مسئولیتی که دارد، بیشترین دخالت را در این فرایند، پس از خدای متعال و در طول او ایفا میکند. در مرحلة سوم، عوامل غیبی (فرشتگان و شیطان) قرار دارند، و سرانجام، در مرحلة چهارم، باید به نقش عوامل طبیعی و اجتماعی در این خصوص اشاره کرد.
Contrary to the three-Dimensional approach dominating current sociology، this paper shows that society has four dimensions (God، man، land and relation(، and referring to Imam Ali's speeches and using a “qualitative content analysis”، this study shows that each of these four dimensions of society influences man's way of thinking and mentality in a longitudinal manner in one way or another. God's influence which is certain extends to all other factors. Although concerning voluntary actions of man، such influence is exercised through human will، the role of God is present therein. In the next stage comes the human factor and it plays a leading role in this process longitudinally after the exalted God's part. In the third stage، supernaturalistic factors (angels and Satan) operate; and finally، in the fourth stage، the natural and social are involved.
خلاصه ماشینی:
"بیان مسئله در جستوجویمبانی اجتماعی نظریة «معرفت علوی»، میخواهیم بدانیم که علاوه بر عوامل وجودشناختی و انسانشناختی و مانند آن، آیا عوامل بیرونی و اجتماعی نیز بر معرفتهای انسانی اثرگذارند؟ این اثرگذاری در سخنان امام علی( چگونه انعکاس یافته است؟ این بررسی نظر خاصی به یک معرفت خاص ندارد و همهگونه معرفت را در قلمرو بحث خود میداند و در نظر دارد تا معلوم کند کدام زمینههای اجتماعی در معرفتها اثرگذار است.
معنای این سخنان آن است که شیطان حضوری جدی در جامعه دارد و در بسیاری از تصمیمگیریهای فردی و اجتماعی، از راه تصرفی که در چشمها و مغزها(منبع و ابزار معرفت) دارد، ایفای نقش میکند، اگرچه هم حضور و احاطة خداوند همیشه مفروض است و هم اختیار انسان همواره محفوظ نگه داشته میشود.
با وجود آنکه برخی از این اوصاف معرفتی و اخلاقی معطوف به فرهنگ مردم بصره است و در آن ریشه دارد، اما سخنان امام( حکایت از آن دارد که این ویژگیهای محیط طبیعی نیز در آنها مؤثر بوده است و حتی میتواند ریشة ویژگیهای فرهنگی آنها قلمداد شود.
حساسیت حضرت در خصوص انتخاب رهبر و خلیفه، دقیقا بر همین اساس قابل تحلیل است؛ چراکه ویژگیهای فکری و روحی وی بهتدریج تأثیر خود را بر کل جامعه نشان میدهد و آنچه او در درون دارد در پهنة اجتماعی هویدا خواهد گشت:«سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمتها و احکام مسلمانان ولایت و رهبری یابد، و امامت مسلمانان را عهدهدار شود، تا در اموال آنها حریص گردد، و نادان نیز لیاقت رهبری ندارد تا با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی کشاند."