چکیده:
بررسی چگونگی ظهور سفال لعابدار در دوران ایلام میانه با توجه به تاثیر آن بر سنت پیوسته تزیین معماری سرزمین ایران از ضرورتی ویژه برخوردار است. شناخت ارزش های اجتماعی و فرهنگی مرتبط با کارکردهای آیینی این آثار کمتر موضوع مطالعه مستقلی بوده و در مقاله حاضر مورد پرسش قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تبیین رابطه میان سفال لعابدار، سنت های اعتقادی و حیات اجتماعی مردمان این دوران انجام شده است. فرضیه اصلی پژوهش این بوده است که واکاوی بقایای مادی ایلام میانه و مرور متون برجایمانده از این دوره در مورد تزیینات سفالی لعابدار میتواند زمینه مناسبی برای بررسی نقش سفال لعابدار در باورهای ایلامی، سیر تحول فنی تولید و در نهایت تحلیل تاریخی- هنری آن فراهم کند. برای این منظور ضمن بررسی اسناد زبانشناختی مربوط به دوره ایلامی و انطباق آنها بر گزارشات کاوشهای باستان شناسی و همچنین مشاهده و مستندسازی تصویری آثار ایلامی در موزههای مختلف تصویر جامع تری از روند تکوین سفال لعابدار ایلامی و هویت فرهنگی خاص آن ارایه شده است. این مطالعه نشاندهنده قابلیت ویژه این آثار در معنابخشی به فضای معابد و بناهای یادمانی است که ریشه در نگرش خاص آفرینندگان آنها نسبت به خواص مواد و مصالح دارد.تحلیل زبانشناسی کتیبه های اونتاش نپیریشا و جانشینانش نشان دهنده باور به آثاری از حیات در سفالینه های لعابدار است و پادشاهانی همچون شیلهاک_ اینشوشیناک از آن در ثبت تصویری بیزوال از خاندان خود بهره بردهاند. از سوی دیگر، اختصاص کاربرد سفال لعابدار به تزیین معابد اینشوشیناک و الهگان دستیار وی که در نظر ایلامیان، جهان پس از مرگ را اداره می کردند، بیانگر جنبه دیگری از کارکرد ویژه آیینی این آثار است. بازشناسی کارکردهای نمادین و آیینی این آثار نیازمند ارزیابی اثر هنری در گسترهای وسیعتر و پیچیده تر از محدوده تلقی امروزین ازهنرهای کاربردی و تزیینات معمارانه است.